ملخص الجهاز:
"با آنکه اکنون بیش از ده روز است که ما صاحب تلفن شدهایم و در این مدت به صدها جا تلفن زدهایم و از دهها جا هم به ما تلفن زدهاند و با هم حرف زدهایم،ولی هنوز خود من نیز باور نمیکنم که موضوع حقیقت داشته باشد.
دوست نویسندهء ما اضافه کرد:حالا هم نقل من است،که چون نویسنده و اهل قلم هستم، میترسم که حقیقت عقیدهام را بگویم و مردم متهم به بیذوقی و کجسلیقگیام کنند،و بدین علت میخواهم در وصیتنامهء خود،مثل یغمای جندقی بنویسم که:ای مردم،بنده هم از صدای خوانندهء معروف و محبوب و استاد آواز امروز ایران آقای شجریان،هرگز خوشم نیامد که نیامد و هیچ وقت،هیچ لذتی از آن نبردم که نبردم و هرگز هم،پیش مردم،جرأت لب گشودن به چنین اعترافی نکردم!...
و دقایقی بعد که نوار قلبی تهیه میشود،دکتر با تظاهر به تعجب، نوار را جلوی نور چراغ میگیرد و چند بار سرش را عقب و جلو میبرد و ادای دقت کردن را درمیآورد و بعدیکی از این دو صحنه پیش میآید: یا سرش را با تظاهر به تأسف تکان میدهد و میگوید: -اوه،اوه!خوب شد این نوا را گرفتیم و از همین اول فهمیدیم که مشکل قلب شما چیست...
در هردو حال و در پایان هر یک از این دو صحنه،آقای دکتر به منشی خود میگوید: -خانم منشی،از ایشان 600 تومان بگیرید.
چون اولا خود من،نوار قلبیگرفتن بلد نیستم و دکترمان،فقط به من یاد داده که چطور دکمههای دستگاه را بزنم که از آن یک نوار بیرون بیاید،بدون آن که این نوار،ربطی به قلب آن مریض بیچاره داشته باشد."