خلاصة:
به قول مولانا نامعقول بودن یا ورای طور عقل بودن تعالیم انبیا، اظهار معجزات را لازم کرده است. این معجزات در هر زمانه ای با سطح دریافت مخاطبان دعوت انبیا، انطباق و تناسب داشته است. قرآن کریم معجزه اصلی پیامبر اکرم (ص) محسوب می شود که معاندان و کافران به هماوردی و رقابت با آن فراخوانده شده اند (= تحدی)؛ در حالی که از قبل ناتوانی و شکست قطعی شان پیش بینی و یادآوری شده است. در عین حال به اقتضای احوال خاص، معجزات دیگری نیز از ایشان صادر یا به خاطر ایشان ظهور کرده است که در کتب سیره و حدیث و به تبع آن در متون ادب فارسی انعکاس یافته است.
شاعران و عارفان ایرانی با زبان صریح و روشن در مضمون سازی های شاعرانه به این روایات پرداخته اند. در قالب های قصیده و مثنوی این مضامین پررنگ تر هستند و کمتر در ایجاد و خلق تصاویر به خدمت گرفته شده اند. درباره ذکر معجرات منتسب به حضرت ختمی مرتب باید گفت در این پژوهش صحت و سقم روایات مطمح نظر نبوده است و تنها انعکاس این روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت ها در شعر فارسی بررسی شده است و ذکر اصل روایت به مثابه تایید قطعی آنها نیست.
As Rumi says، the irrationality or even the ultra-mind nature of the Prophet's learning and discourses، have made the miracles a necessity. At each period، these miracles have coordinated with the rate of people's understanding; depending on the invitation the prophet has made. The Holy Quran is the major miracle of Prophet Mohammad; and it asked the pagans and enemies to compete with it; the Islamic term for this is "Tahaddi". Of course، Quran had already predicted and even emphasized on the failure and definite inability of these dissenters. What is more، due to special events and occasions، other miracles occurred through the prophet; or even occurred for his dear sake. The books that discussed the prophet's manners and his words and sayings (Hadiss)، reflected all this. And as a result they were also revealed in the Persian texts. This paper intends to analyze and express these issues within the four major areas.
ملخص الجهاز:
فامنوا بالله و رسوله النبی الامی (سورة اعراف، آیه 158) موضوع درس ناخواندگی و عالم بودن به کتاب سرشار از حکمت و دانش، دستمایه و توجه شاعران متشرع بوده و از آن مضمونهای متنوعی ساختهاند: قلم بیگانه بود از دست گوهربار او لیکن قدم پیمانة نطق جهان پیمای او آمد (خاقانی، 1357، ج 1: 123) امی گویا به زبان فصیح از الف آدم و میم مسیح (نظامی، 1363: 43) زان نزد انگشت تو بر حرف پای تا نشود حرف تو انگشت سای (همان: 66) نقد یثرب سلالة بطحا امی لوح خوان ما اوحی فیض امالکتاب پروردش لقب امی خدای ازان کردش (جامی، 1378، ج 1: 68) خاقانی با وجود بیگانگی قلم با دست پیامبر، قرآن را پیمانة نطق جهان پیمای او میداند و نظامی معتقد است: خداوند به نبی امی علم همة انبیا را ـ از آدم تا مسیح ـ عطا کرده است و برای اینکه عیبگیران بر سخنان او انگشت ننهند، او دست به قلم نبرده است و جامی او را امیی میداند که قرآن را در لوح محفوظ میداند و میتواند برای مردم بخواند.
همان کند به عدو تیغ تو که با مه چرخ به یک اشارت انگشت کرد پیغمبر (انوری، 1364، ج1: 98) فلک شکافد حکمش چنان که دست نبی شکاف ماه دو هفته آشکار میسازد (خاقانی، 1375، ج2: 1151) ماه از انگشت او بشکافته مهر در فرمانش از پس تافته (عطار، 1383: 91) کافران دیدند احمد را بشر چون ندیدند از وی انشق القمر (مولوی، 1365: 335) میساخت روشن راه را دعوت کنان بدخواه را بشکست قرص ماه را بر گوشة این گرد خوان (جامی، 1378 الف: 51) معجزۀ انشقاق قمر از جمله پر بسامدترین تلمیحاتی است که شاعران از آن مضمونهای زیادی ساختهاند، انوری و خاقانی در سنجش و مقایسة قدرت ممدوح خود با پیامبر بدین موضوع اشاره کرده و عطار، مولوی و جامی برای بیان قدرت حضرت رسول و ذکر کمالات وی به این واقعة شگفتانگیز اشاره کردهاند.