خلاصة:
با همه کوششی که محققان درباره تفسیر و تحلیل متون منظوم فارسی، از جمله آثار سنایی و بویژه حدیقه الحقیقه، نموده و دستاوردهای ارزشمندی به جامعه علمی ارزانی داشته اند، هنوز جای بحث و بررسی درباره غالب متون منظوم، از جمله منظومه های عرفانی، خالی است. عموم متون عرفانی، علاوه بر جنبه های عرفانی و صوفیانه، از جهات دیگر نیز قابل بررسی اند؛ یکی از این وجوه، بررسی کلامی آنها است. بدیهی است، سنایی و شاعران عارف مسلک پس از او که غالبا تحت تاثیر افکار و اندیشه و سبک و شیوه او بوده اند، دیدگاه های عمیق کلامی را نیز همراه با مسایل عرفانی در آثار خود بازگو کرده اند، که بدون دست یابی به این اندیشه ها، که در واقع اصل اصول اعتقادی و فکری ایشان را نشان می دهد، حتی ارزیابی دقیق جایگاه عرفانی آنها نیز ممکن نخواهد بود. مقاله حاضر درصدد است تا با بررسی کلامی مساله نبوت خاصه از منظر متکلمان اسلامی، موضوع را در حدیقه الحقیقه جست وجو کند و دیدگاه های سنایی را در خصوص وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) نشان دهد و یافته ها را با دیدگاه های کلامی مشهور در روزگار او بسنجد و با جمع بندی و نتیجه گیری نهایی، نشان دهد که سنایی در کدام موضوع از کدام مذهب کلامی پیروی کرده و در کدام مطلب دیدگاه خاص خود را عرضه نموده و از پیروی مذاهب خاص اعراض کرده است
Despite all the attempts made by researchers on the interpretation and analysis of the Persian versified texts and works، including Sanayi's works and especially his book “Hadiqat-Al Haqiqat”، still there ought to be a lot more research done on the study of most of the verse texts; including the mystical verse texts as well. Most of the mystical works have the potential for further survey، and from other aspects in addition to the mystical aspect; one of which can be the theological survey of such works. Obviously، Sanayi، and the mystical-spirited poets after him that have mostly been influenced by his thoughts، style، ideas and methods and manners as well، have all expressed deep theological insights along with mystical issues in their works. Actually، without access to these thoughts and ideas، which shows the basics of their faith and belief principles، a precise evaluation and survey of their mystical position becomes impossible. The present article intends to make a theological study of the exclusive prophecy from the perspective of the Islamic dialectics، search and inspect the same issue in Hadiqat-Al Haqiqat. Then it reveals Sanayi's approach towards the dear Prophet Mohammad، evaluates، and finally analyzes the findings with the well-known theological findings of his own time. In the final section it means to show what Sanayi followed due to the subject of the religious theological topic and in which parts he has offered his own point of view or refused to follow the special religious ideas in particular cases.
ملخص الجهاز:
پاک شو تا معانی مکنون آید از پنجرة حروف برون (همان: 177) تر و خشک جهان درون و برون آنچه موجود شد به کن فیکون حکمهایی که گشت از او محکوم همه گردد تو را ازو معلوم بشنواند تو را صفات خدای گشته پیشت به صدق قصهسرای (همان: 181) او با توجه به روایتی که برای قرآن ظاهری و باطنی قائل است و برای باطن آن باطنی تا هفت بطن (خاتمی، 1386: 157)، لایههایی را برای آیات برمیشمارد: نخستین لایه «زفت و تلخ» است و دومین «چون ز ماه سلخ بود» سوم چون «حریر زرد تنک»، چهارم «مغز آبدار خنک»، پنجم «خانة انسان و مایة آرامش دل و جان»، و ادامه میدهد: حس چه بیند مگر که صورت نغز؟ مغز داند که چیست آن را مغز صورت سورتش همیخوانی صفت سیرتش نمیدانی صورت از عین روح بیخبر است تن دگر دان، که روح خود دگر است حرف با او اگرچه همخوابهست بیخبر همچو نقش گرمابهست حرف قرآن ز معنی قرآن همچنان است کز لباس تو جان صدف آمد حروف و قرآن در نشود مایل صدف دل حر (سنایی، 1374: 174) توجه به سبک و روش قرآن نیز که یکی از وجوه اعجاز نزد متکلمان است، در لابهلای ابیات سنایی محسوس است: پردة روی روز تاریک است نظم این نکته سخت باریک است تا بیابی تو درج در یتیم تا بدانی تو زر ناب ز سیم در جهان چیست سر ربانی؟ در میان چیست رمز روحانی؟ تا نماید، تو چو مهر و چو ماه روی خوب خود از نقاب سیاه (همان: 178) صورتی همچو سرو غاتفری نظم او چون بنفشة طبری نصب و رفعش چو عرش و چو کرسی گر تو از مرشد خودت پرسی جر و جزم وی از طریق قدم لوح محفوظ و سر سیر قلم حرفها بال روح و پردة نور نقطهها خال سنگ بر رخ هور (همان: 182) سنایی علاوه بر بررسی جنبههای اعجاز قرآن بر پایة فصاحت و بلاغت و وجود ظاهر و باطن در آیات کریمه، که زمینه را برای جاودانگی و ماندگاری قرآن کریم فراهم آورده و جری و انطباق را برای آن ممکن ساخته است و افزون بر ابیاتی که دلالت بر توجه او به سبک و سیاق قرآن دارد و به بعضی از آنها اشاره شد، به موضوعات دیگری هم که در حوزة علوم قرآنی عالمان دین بدان توجه کردهاند، پرداخته است؛ حدوث و قدم قرآن، تأویل آیات قرآنی، و حجیت قرآن در روز قیامت، از جملة این موضوعات(3) است: سابقة بحث در حدوث و قدم قرآن، که یکی از مسائل اختلافانگیز و جنجالی در تاریخ علم کلام بوده است، به قرن دوم و اختلاف معتزله با اهل حدیث برمیگردد، که بعدها با پیدایش اشاعره در قرن چهارم گسترش یافته و آثار نامطلوب سیاسی ـ اجتماعی به جای گذاشته است؛ اهل حدیث، اشاعره و ماتریدیه بر قدیم بودن کلام الله، و معتزله بر حادث بودن آن پای فشردند.