خلاصة:
در این مقاله به شیوهء بهره جستن حافظ از شب قدر پرداخته شده،چه وی بهره هنری یا اندیشه ورزانه از این بن مایهء ادبی برده است.نگارنده بر آن است که ذهن خوانندگان گرامی را به این نکته مهم معطوف دارد که شب قدر از دیدگاه حافظ،حال است نه قال.شب قدر قابلیت سالک است نه فاعلیت سالک،شب قدر را میدهند و کسب کردنی نیست.همچنین در این جستار وجه تسمیهء شب قدر و شأن نزول سورهء قدر،زمان شب قدر از دیدگاه روایآت و مخفی بودن آن،شب قدر از دیدگاه حافظ و دیگر عرفا، بررسی ابیات حافظ دربارهء شب قدر و قول دیگر شعرا درباره این شب آورده شده است. نگارنده در این مقاله گذشته از دیوان حافظ از منابع عرفانی معتبر دیگری چون شرح شطحیات روزبهان بقلی،اصطلاحات الصوفیهء فخر الدین عراقی،تفسیر حدائق الحقائق معین الدین هروی،شرح گلشن راز لاهیجی، تفسیر نمونه،تفسیر کشف الاسرار و دیوان اشعار دیگر شعرای عارف بهره جسته است.
ملخص الجهاز:
"ختمی لاهوری این بیت را به عبارت عرفانی چنین میگزارد:«در شب قدر،صبوحی کردن و رشت تسبیح گسیختن و دست در ساعد ساقی سیم ساق کردن،امری است موحش طبع اهل تعصب و از روی حقیقت معنی درست دارد زیرا که شب قدر در اصطلاح این طایفه علیه،شبی که سالک را به تجلی خاص مشرف گردانند،تا بدان تجلی،بشناسد قدر و مرتبت خود نسبت با محبوب؛و آن وقت ابتدای وصول سالک است به عین جمع که مقام رفع تکلیف است ...
شب قدرست و طی شد نامه وصل سلام فیه حتی مطلع الفجر2 رکن الدین همایون فرخ در تعبیر و تفسیر این بیت مینویسد:در این غزل در بیت نخست حافظ میگوید:شب قدر است،همان شبی که در آن نامهء هجر رسول اکرم هم به پایان رسید و قرآن کریم که نامهء خداوند است بر ایشان نازل شد و ایشان به افتخار پیامبری نائل شدند و فراقی که داشتند به وصال معنوی کامل انجامید.
سخن دیگر شاعران درباره شب قدر: ابن فارض شاعر شهیر مصر تمامی شبهای ملاقات با معشوق را شب قدرمیداند:«و کل الیالی لیله القدر ان اتت کما کل ایام القا یوم جمعه»2 اما سعدی در گلستان درباره یگانه بودن شب قدر سخن میراند: «گر همه شب،قدر بودی،شب قدر بیقدر بودی»3 یا در بوستان میآورد:«تو را قدر اگر کس نداند چه غم شب قدر را میندانند هم»4 باز در غزلیات خود بیان میکند:«آنکه گویند به عمری شب قدری باشد مگر آنست که با دوست به پایان آرند»5 یا:«ندانم این شب قدر است یا ستاره روز تویی برابر من یا خیال در نظرم»6."