ملخص الجهاز:
"دلیلی برای رسیدن به تفاهم سیاسی و اجتماعی بحث دیگر این است که:اگر ما اختلاف آراء و عقاید را به حوزه عمومی بردیم و خواسته یا ناخواسته باعث برانگیختن اختلاف نظرهای موجود در جامعه و پدیداری تنشهای فکری و عقیدتی شدیم،نتیجه کار آیا به تزلزل بنیان حاکمیت و یا احتمالا فروپاشی مبانی اتحاد ملی منجر نخواهد شد؟جامعه از هم نخواهد گسیخت؟جناحها،گروهها،احزاب،و در نهایت مردم به جان هم نخواهند افتاد؟و یکدیگر را تکهتکه نخواهند کرد؟ وقوع این امر-البته بسته به شدت و ضعف آن-ارتباط مستقیم با درجه توسعه سیاسی یک جامعه دارد.
در روانشناسی اجتماعی هم عینا همین توصیهها مصداق دارد،و اعتقاد بر این است که باید بین طبقات و جناحهای گوناگون اجتماعی جریان بحث و جدل و مرافعه وجود داشته باشد تا شخصیت اجتماعی و ادراک و بینش سیاسی افراد ساخته و پرداخته شود و به دنبال خود توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه را پدید آورد(البته به شرطی که این برخوردها جنبه حذف و براندازی پیدا نکند).
در بهترین حالت نیز اعمال سانسور و سعی در یکسان و یکدست کردن عقاید و افکار جامعه،میتواند به رشد شایعهپردازی کمک کند و فی الواقع جریان ارتباطات را در جامعه به سوئی سوق دهد که مردم حرفهای حکومت را-و لو مطالبی که صد در صد صحیح باشد-باور نمیکنند و اکثرا پذیرای شایعاتی میشوند که ممکن است به کل غیر واقعی باشد.
بنابراین اگر قبول داریم که اسلام در مقابل مخالفان و معاندان بسیار قدرتمند است و خیلی حرفها برای گفتن دارد، باید قضاوت درباره پیامهای ارسالی را به عهده مرم بگذاریم تا آنها خود با توجه به سیر برخورد آراء و عقاید در جامعه راه را از چاه تشخیص دهند و به اندیشه و عقیده مطلوب برسند."