ملخص الجهاز:
"به این ترتیب است که تضاد دولت و ملت در اعمال حق انحصاری قدرت از یکسو و امکان تشکیل زندگی خردمندانه بر حسب مسئولسازی شهروندان از طرف دیگر رخت بر میبندد و مشارکت مستقیم و غیرمستقیم مردم در روند سیاستگذاری و واگذاری حق آزادی جهت تحقق توسعه اجتماعی،محیی رواج آزادی میگردد.
در این وضعیت اگر ابزارهای تحقق آزادی را شامل خودشناسی قانونگرایانه در عرصه عمل، جامعه آزاد،نظامی اندیشه ورز،نوگرا،معقول و نقاد است که بر پایه تکثر دیگر خواهی،خودخواهییها را منکوب کرده است سلطه عقلانی بر خود و قدرت اجرای تصمیمات عقلانی و تقریر شرایط وجودی از طریق عمل فکری بدانیم؛در این صورت کارکردهای آزادی نیز مانع از ایجاد سلطه ساختی و مداخلات فردی گردیده و امکان ترقی و تکامل اجتماعی به اتکای ملاکهایی چون فقدان انباشت قدرت نامشروط اجتماعی و وجود ضوابط غیرقابل تغییر توسط حکومت فراهم میآید.
از این منظر نظام مترقی سرمایهداری از لحاظ تاریخی ضمن نگرش واقعبینانه به امکانات هستی، رفاه انسانی را تنها در حیطه مصالح اقتصادی مدنظر داشته و سایر زمینههای صلح و آزادی بشریت را سرکوب مینماید."