ملخص الجهاز:
"روایت داستانی حوادث عصر ناصر الدینشاهی،محمد علی میرزا و احمد شاه را از«تهران مخوف»(1303)،زیبا(1307 و 1309)تا شازده احتجاب(1374)،«تالار آئینه»چهل تن که به صور گونهگون توصیف شده تعقیب میتوان کرد و این موضوع نشان میدهد که برای بیشتر قصهنویسان ما توجه منحصر به فرد به«فورم»و زبان قضه امکان نداشته است و ندارد،چرا که ما در وضعی نبوده و نیستیم که مانند نویسندگان مدرن:(آلن رب گریه، کلود سیمون و ناتالی ساروت)به فورم محض بیندیشیم.
نویسنده در برخی از صحنهها این جدال طبیعی درونی و نیز تحولات اجتماعی و زد و بند اداری جدید ایران اواخر دورهء قاجار را با مهارت مجسم میکند و گرچه در صدد کاستن قدر و مرتبهء جنبش مشروطه است اما تا حدودی ناخود آگاه قدرت جناح مترقی این جنبش را نشان میدهد.
زیبا با اینکه سیمای زن جدید اما منحرف است الگوی قدیمی نیز دارد و به نظر میرسد تعبیر تازهای باشد از«دلاله محتالهء» قصههای عامیانهء قدیمی که در فضای جدیدی قرار داده شده؛به نظر نویسنده این زن همان«دنیا»ی محسوس و پر از لذت است که مرد را با زیبائیهای ظاهریش به دام میافکند و از حوزهء اخلاقی و عرفانی دور میسازد.
درونمایههائی از این دست در رومان کلیدر (1360)او صورت کاملتر و جامعتری یافت که رومانی است پر حجم و پر از تعبیرات محلی و مشاهدات دقیق بومشناسی رویدادهای کلیدر در خراسان در منطقهای بین سبزوار و نیشابور و در محیط عشایری و روستائی این منطقه قرار داده میشود و مقام ادبی دولتآبادی را به عنوان روماننویسی پیشرو بسیار بالا میبرد.
رومان فارسی در دورهء مشروطه و آغاز حاکمیت بیست ساله 1299 تا 1320 آرمانگرا است و ناظر به مشکلات اجتماعی و مبارزه با استبداد قاجاریه و رضا شاهی را در آماج خود دارد."