خلاصة:
>
برنامهریزی درسی1با مفاهیم متفاوتی از جمله به مثابه یک عمل،به مثابه یک نظام،به مثابه یک رشته،به مثابه یک دانش و به مثابه یک حرفه مطرح شده است.هر یک از این مفاهیم،نگاهی از یک منظر محسوب میشوند که محدود شدن به آن میتواند مغالطهای جدی را شکل دهد.در بستر تاریخی،این معانی به شکل متوالی متولد شدهاند و این توالی نشانهای از بلوغ انسانی محسوب میشود.از سوی دیگر، تعیین دقیق دوره معاصر در بررسیهای تاریخی با دشواریهایی مواجه است؛هرچند در بررسی تعلیم و تربیت نوین ایران،تاسیس دار الفنون را میتوان نقطه عطف به حساب آورد و از شکلگیری سلطنت قاجار تاکنون را دوره معاصر خواند.جستجو در این دوره زمانی نشان میدهد که آشنایی ایرانیان با اروپا زمینه توجه آنان به تعلیم و تربیت نوین و تاسیس مدارس جدید را پدید آورد که در آنها،برنامه و برنامهریزی درسی نقش محوری ایفا میکرد.در همین ارتباط،گرایش دولت به نظارت بر نظام تربیتی و پذیرش مسئولیت در این زمینه به همراه توجه به نقش آموزش و پرورش در شکلدهی به ارزشهای اجتماعی،سبب شد تا در تنظیم سازمان آموزش و پرورش،نظام برنامهریزی درسی نیز لحاظ شود.برنامهریزی درسی نیازمند دانش برای اقدام بود که ابتدا با ترجمه(انتقال)و تلاش برای انطباق،به این نیاز پاسخ داده شد و بعد موضوع تربیت متخصص از طریق اعزام دانشجو و سپس از طریق ایجاد رشته تحصیلی و تربیت متخصص در دستور کار قرار گرفت.این متخصصان یا در درون نظام برنامهریزی درسی رسم یه فعالیت گمارده شدند و یا در بیرون از آن به آموزش، پژوهش،نقد و ارزشیابی پرداختند.هر دو گروه در تاسیس نهادهای علمی حامی فعالیتهای فکری همداستان بودند و بدین ترتیب برنامهریزی درسی در ایران شکل گرفت.داستان شکلگیری و تحول برنامهریزی درسی در ایران معاصر را میتوان در گذر از پنج دوره خلاصه کرد:
دوره آشنایی(اطلاع ایرانیان از نظام آموزشی اروپا):از 1230 تا 1290 ش.
دوره عملگرایی(اقدام به برنامهریزی درسی):از 1290 تا 1340 ش.
دوره تکوین هویت علمی(ایجاد نظام برنامهریزی درسی)از 1340 تا 1365 ش. دوره تحکیم پایههای هویتی(تربیت متخصص):از 1365 تا 1385 ش.
دوره نقشآفرینی(تولید دانش)از 1385 به بعد.
دوره پنجم با شکلگیری هویتی تازه در جهان کنونی همراه میباشد و بر بنیاد تجربه گذشته و شرایط کنونی جامعه ایرانی شکل خواهد گرفت.
ملخص الجهاز:
گرچه عنایت وزارت فرهنگ به تولید و انتشار دانش لازم برای تالیف و تولید کتب درسی را میتوان در فعالیتهایی مثل برگزاری سخنرانی و انتشار نظرات،که از سال 1297 آغاز کرد و تاسیس مجله«اصول تعلیمات»که از 1298 منتشر شد و با نام«مجله آموزش و پرورش»استمرار یافت و هماکنون با نام«فصلنامه تعلیم و تربیت»ادامه حیات میدهد،میتوان مشاهده کرد؛اما کتاب خاصی را در این دوره نمیتوان یافت که با نام«برنامهریزی درسی»منتشر شده باشد و یا دربرگیرنده محتوایی باشد که بهطور مستقیم به این دانش یا حرفه یا عمل برنامهریزی درسی اختصاص یافته باشد.
هیات مذکور با بهرهگیری از وسایل علمی و امکانات فرهنگی کافی به بررسی تعداد 190 مدرسه از 40 شهرستان و 14 دهکده اقدام و گزارشی را برای سازمان برنامه تهیه کرد که در قسمتی از آن وضع نظام آموزشی و راه حل موردنظر خود را بدین شرح مطرح نموده است: سیستم فرهنگی فرانسه،بهطوری که در ایران از آن پیروی شده است،بر اصول تحمیل نظر و تمرکز شدید فلسفه پرورش مغز از طریق فراگرفتن موضوعات متنوع درسی متکی است.
ایرانیان با وجود سابقه طولانی در اقدام به تعلیم و تربیت و برنامهریزی آن،در دوره جدید نه با تحقیق در سابقه عملی و علمی خود،بلکه با تقلید از غرب به ایجاد و گسترش نظام آموزشی و برنامهریزی درسی آن اقدام کردند و این موضوع آنها را از تلاش متفکرانه برای ساخت و اصلاح یک نظام متناسب بینیاز کرد و فرصت خردورزی برای تولید را از آنان سلب نمود.