خلاصة:
این مقاله در صدد است با تعریف دقیقتر و جامع تمثیل(تمثیلهای رمزی
ادبی(allegories) و نمادهای ادبی(symbols)یکی از شبهات و خلط مبحثهای رایج در حوزه
نقد ادبی فارسی را رفع و تبیین کند که تمثیل، امری قراردادی و قاعدهپذیر در ادبیات
است که از قدیم در ادبیات عربی شناخته شده و در فارسی نیز متداول گردیده است اما
نماد علی رغم نوعی قاعدهناپذیری، به دلیل وجوه اشتراکهایی که با تمثیل، استعاره و
نیز به دلیل شباهتهای ظاهری که با کنایه رمزی(کنایه قریب)دارد با سایر عناصر ادبی
اشتباه گرفته میشود و حتی گاه با تلمیح و اشارات داستانی نیز تخلیط میشود.با تبیین مرزهای تمثیل و نماد، در واقع به بازشناسی دقیقتر یکی از مفاهیم جدی در
نقد ادبی و علوم بلاغی کمک مفیدی میشود و معیارهای روشنتری برای بررسی و نقد متون
ادبی بویژه متون حماسی و عرفانی و تصویرشناسی ادبی به دست میآوریم.
ملخص الجهاز:
"قدامة ابن جعفر، تمثیل را از جمله اوصاف ائتلاف لفظ و معنی قرار داده و گفته است:«و آن عبارت از این است که شاعر خواسته باشد به معنایی اشارت کند و سخنی بگوید که بر معنای دیگر دلالت کند، اما آن معنای دیگر و سخن او، مقصود و منظور اصلی او را نیز نشان دهد، (نقد الشعر قدامه بن جعفر، به نقل از بدوی طبانه در البیان) (9) صاحب المعجم مینویسد:«تمثیل در علم بیان از جمله استعارات است که به طریق مثال عرضه میشود، چون شاعر خواهد که به معنی اشاراتی کند لفظی چند (1).
(شاید هیچ حکم قطعی و کلی درباره رابطه نماد و تمثیل با یکدیگر نتوان صادر کرد)اگر تمثیل در یک اثر شگرف و عظیمی چون مثنوی و مولوی در حد خود تمثیل باقی مانده است، چون مجموعه ذهن مولوی نمادگراست-اصلا ذهن و زبان او به نحوی است که نمیتواند حرف عادی و غیر نمادین بزند-در این اثر سترگ، تمثیلهای مولوی در خدمت همان نمادگرایی وی قرار گرفته است؛یعنی تمثیلها در مثنوی، فرع و نمادگرایی و روح رمزی و عروجگرایانه مولوی، اصل است.
استعاره تعالی بخش (53) به بیان دیگر تمثیل، از جمله استعاره است-استعاره تمثیلیه-یعنی استعارهای است به طریق مثال و فروتر از دیگر اقسام استعاره، اما نماد والاتر از استعاره و متصل و متصف به عالم ناهشیاری است» (54) یعنی«اگر رابطهای بین آن و استعاره قائل شویم، نماد استعارهای است مکرر و تبدیل شده به یک ایده» (55) علمای بلاغت فارسی و عربی علاوه بر آنکه با مداقه مستمر خود موفق به کشف اجزا و ابعادی شگرف از اسرار ادبیات و سخن ادیبانه شدهاند و آوردن شواهد فراوان را از ویژگیهای آثار خود قرار دادهاند، اما توجه به این مثالها در ادبیات سایر ملل نیز-اگر چه کمرنگتر- وجود داشته است."