خلاصة:
یکی از علائق رشتهی جامعهشناسی،بررسی ساختار قدرت در خانواده است،که معمولا با توجه به تقسیم کار بین همسران و مشارکت آنها در تصمیمگیریها انجام میگیرد.مبانی نظری نشان میدهد که ساختار قدرت،از عواملی عینی و ذهنی مانند نوع و میزان صنایع در دسترس همسران، باورها،و نوع شناخت آنها از تفکیک دو جنس و قدرت و تواناییهای ایشان متأثر است.
هدف از این پژوهش،که با استفاده از نظریهی منابع و نظریهی بوردیو طراحی شده است،بررسی رابطهی میان ساختار قدرت در خانوادههای کرمان و منابع در دسترس و باورهای جنسیتی است. نمونهی پژوهش را در 286 نفر از زنان همسردار شهر کرمان و روستاهای پیرامون آن تشکیل میدهند و پژوهش به شیوهی پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه پژوهشگرساخته انجام شده است.
نتایج به دست آمده نشان داد که ساختار قدرت خانوادگی،همانگونه که پیشبینی میشد،به نفع شوهر است و میان ساختار قدرت در خانواده و میزان دسترسی زنان به منابع،نوع باورها،شناخت آنها از تواناییهای زنان و مردان،و برخی عوامل زمینهیی دیگر،رابطهی معنادار وجود دارد.
ملخص الجهاز:
"رابطهی میان ساختار قدرت در خانوادههای کرمان و منابع در دسترس و باورهای جنسیتی است.
شوهر است و میان ساختار قدرت در خانواده و میزان دسترسی زنان به منابع،نوع باورها،شناخت
شوهر یا پدر خانواده در رأس هرم قرار میگرفت،اما این شکل از روابط قدرت با ورود
حتا روابط مرسوم بین افراد باید مورد توجه قرار گیرد و خانواده نیز از این قاعده مستثنا
گرینستین2(6991)معتقد است ساختار قدرت خانواده و نظام تقسیم کار خانگی تحت تأثیر
بوردیو برای تحلیل روابط قدرت در ساختار خانواده استفاده شده است.
با توجه به این دو نظریه،عوامل تبیینکنندهی شکل ساختار قدرت در خانواده را
است که با دو بعد قدرت در تصمیمگیریهای خانوادگی و شیوهی تقسیم کار بین زن و
سوآلهای مربوط به ساختار قدرت در خانواده است،که 01 گویه برای سنجش بعد
پژوهش نشان میدهد که نمرهی پاسخگویان از«5-»تا«5+»در نوسان است.
پاسخگویان کمتر از صفر و به این معنا است که مرد بیش از زن قدرت دارد و تنها
نشان میدهد که نمرهی پاسخگویان از 12 تا 94 در نوسان بوده و در این بعد نیز
جدول 9-ضرایب همبستگی پییرسون بین متغیرهای مستقل و ساختار قدرت در خانواده
نتایج جدول 9 نشان میدهد که سن زن و مرد رابطهیی با ساختار قدرت در خانواده
در بین پاسخگویان،نمرهی زن در ساختار قدرت خانواده کاهش مییابد؛بر این اساس،
در این پژوهش ساختار نابرابر قدرت با توجه به دو بعد تقسیم کار بین همسران و
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که افراد هر چه پایبند بیشتری به باورهای قالبی دربارهی فرودستی زنان داشته باشند،در عمل نیز موقعیت"