خلاصة:
برخلاف برخی بحثها در زمینه اهمیت فزاینده رویکرد تامین امنیت انرژی در سیاستهای کشورهای بزرگ واردکننده انرژی،به نظر میرسد گسترش حضور چین و ژاپن در عرصههای مختلف بین المللی،تنها به واسطه افزایش نیاز آنها به واردات نفت و تلاش آنها برای ایمنسازی عرضه انرژی در سطح جهان نیست.این دو کشور در پی تداوم بخشیدن به رشد اقتصادی و پیشبرد اهداف سیاسی و استراتژیک خود هستند.گسترش پیوندهای آنها با کشورهای در حال توسعه و تلاش برای تامین منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی خود در سطح بین المللی،نمیتواند فقط در چارچوب سیاستهای تامین انرژی این کشورها ارزیابی شود.اگرچه دغدغه تامین امنیت انرژی گرچه بر رفتار بین المللی این کشورها تاثیرگذار است،اما نمیتوان گفت که مهمترین عامل شکلدهنده به روابط این دو کشور با کشورهای تولیدکننده انرژی است.در این مقاله تلاش خواهد شد ضمن تاکید برنقش انرژی به عنوان عاملی مهم در تدوین سیاست خارجی چین و ژاپن،نشان داده شود که عامل انرژی تنها یکی از عوامل تاثیرگذار بر سیاستهای بین المللی این کشورها است و عناصر ژئوپلیتیک،محاسبات استراتژیک و نیز سیاستهای مبتنی بر حفظ موازنه قدرت در این منطقه از جهان نیز در تعیین سیاستهای این دو قدرت بزرگ آسیایی،نقش ویژهای را ایفا میکند.نویسندگان با در نظر داشتن تحولات بین المللی در حوزه مباحث نظری و تغییر رویکردها در عرصه اقتصاد سیاسی از ایجاد وابستگی متقابل میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی به ایجاد الگوی همکاری جمعی جهانی برای دستیابی به امنیت انرژی،تلاش کردهاند تا با مطالعه تطبیقی چگونگی تعامل چین و ژاپن در زمینه انرژی با کشورهای صادرکننده نفت و گاز در حوزه آسیای مرکزی،به بررسی عوامل تاثیرگذار بر سیاستهای انرژی این دو کشور در این منطقه بپردازند.
ملخص الجهاز:
"پژوهشهای جغرافیای انسانی،شماره 71،بهار 1389 صص 140-123مطالعه تطبیقی رهیافتهای امنیت انرژی چین و ژاپن در آسیای مرکزی الهه کولایی*-استاد گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران ماندانا تیشهیار-دکترای مطالعات بین الملل از مرکز مطالعات شرق آسیا،دانشگاه جواهر لعل نهرو،هندوستان پذیرش مقاله:28/4/1388 تأیید نهایی:23/10/1388چکیده برخلاف برخی بحثها در زمینه اهمیت فزاینده رویکرد تامین امنیت انرژی در سیاستهای کشورهای بزرگ واردکننده انرژی،به نظر میرسد گسترش حضور چین و ژاپن در عرصههای مختلف بین المللی،تنها به واسطه افزایش نیاز آنها به واردات نفت و تلاش آنها برای ایمنسازی عرضه انرژی در سطح جهان نیست.
نویسندگان با در نظر داشتن تحولات بین المللی در حوزه مباحث نظری و تغییر رویکردها در عرصه اقتصاد سیاسی از ایجاد وابستگی متقابل میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی به ایجاد الگوی همکاری جمعی جهانی برای دستیابی به امنیت انرژی،تلاش کردهاند تا با مطالعه تطبیقی چگونگی تعامل چین و ژاپن در زمینه انرژی با کشورهای صادرکننده نفت و گاز در حوزه آسیای مرکزی،به بررسی عوامل تاثیرگذار بر سیاستهای انرژی این دو کشور در این منطقه بپردازند.
در نتیجه،"دیپلماسی منابع"در چین-مانند سیاستهای انرژی ژاپن در دهههای 1970 و 1980-شامل متنوعسازی منابع عرضهکننده انرژی،گسترش روابط دوجانبه با کشورهای تولیدکننده،تشویق شرکتهای نفتی داخلی به سرمایهگذاری در ورای مرزها و بالاخره،ایجاد اتحادهای استراتژیک برای همکاری در زمینه حفظ امنیت و توسعه منابع انرژی در نقاط مختلف جهان بوده است (Tang,2006) درست همچون دهههای پیشین و تهدیدهایی که رشد اقتصادی سریع توکیو و حجم عظیم واردات نفت توسط این کشور برای سایر قدرتهای صنعتی به وجود آورده بود،امروزه بار دیگر کشورهای صنعتی متوجه خطر رشد سریع تقاضا برای انرژی در چین شدهاند (Daojiong,2006) ."