خلاصة:
مسأله اصلی این مقاله تقریر ابن سینا از برهان صدیقین است.برای تبیین این مسأله میتوان پرسید سرآغاز طرح برهان صدیقین به کدام یک از حکمای اسلامی باز میگردد؟تقریر ابن سینا بهعنوان یکی از حکمای اسلامی،بلکه به عنوان رئیس حکمای اسلامی چیست و چه فرقی با یکدیگر تقریرها دارد.چه اشکالها و ایرادهایی بر تقریر او مطرح شده یا ممکن است مطرح شود؟آیا میتوان از تقریر ابن سینا در مقابل اشکالهای مذکور دفاع کرد؟دراین مقاله با بررسی پرسشهای مذکور بهاین نتیجه میرسیم که نخستین حکیمی که روش صدیقین در اثبات واجب الوجود را مطرح کرد،فارابی در کتاب فصوص الحکم است.همچنین نخستین حکیمی که تقریری براساس روش صدیقین ارائه کرده است،ابن سینا میباشد که در پنج اثر خود آن را مطرح کرده است.نکته قابل ذکر اینکه هیچکدام از اشکالها قادر به متزلزل ساختن تقریر ابن سینا نیست.
ملخص الجهاز:
"صدر المتالهین در کتاب اسفار این اشکال را در قالب«قیل»اینگونه بیان میکند:«قیل علیهم ألستم قد أخذتم فی الدلیل وجود الممکن لا یشاهد من عدمه بعد وجوده او قبله؟»(همان:72) در پاسخ به این اشکال برخی ادعا کردهاند آنچه تقریر ابن سینا از برهان صدیقین برآن استوار است،«وجود»میباشد،نه«امکان»؛زیرا در مقدمه نخست استدلال با تکیه بر وجود یک موجود در عالم خارج،سیر برهان آغاز میگردد که شیئی در خارج وجود دارد(بدیهی)و در ادامه بدون آنکه وجود ممکنی را مسلم بگیرد،وجود واجب بالذات را اثبات میکند.
آنچه قوام بخش تقریر ابن سینا از برهان صدیقین است،تکیه آن بروجود موجودی در عالم خارج است،بهگونهای که با رد آن،تقریر او مخدوش خواهد شد؛اما استفاده از اموری مانند«ممکن الوجود»،«استحاله دور»و«استحاله تسلسل»بهگونهای نیست که با انکار آنها،تقریر وی مخدوش گردد؛زیرا او در تقریر خود ازاین امور به صورت شرطی استفاده کرده است؛به این معنا که اگر موجود در عالم خارج واجب الوجود باشد،مطلوب ثابت است و اگر واجب الوجود نباشد،دراین صورت به واجب الوجود بالذات منتهی خواهد شد.
آنچه میتوان در دفاع از ابن سینا مطرح کرد،این است که این اشکال ناظر به مقدمه(1)است تقریر وی بر وجود یک موجود در عالم خارج استوار است،بدون آنکه هیچ اطلاعی از ویژگیهای این وجود داشته باشیم؛یعنی نه میدانیم این موجود واجب الوجود بالذات است و نه میدانیم این موجود ممکن الوجود بالذات است و ازاینرو گفته میشود مبدأ برهان صدیقین را«وجود محض»تشکیل میدهد."