خلاصة:
بهره وری و کارایی مصرف انرژی ازجمله شاخص های مهمی هشتند که در تبیین رفتار ساختار مصرف انرژی بخش های مختلف اقتصادی در کشور، برای سیاستگذاری نقش مهمی را ایفا می کنند. به همین منظور در این مقاله به بررسی وضعیت این شاخص ها در مصرف انرژی بخش های مختلف اقتصادی کشور، طی دوره 1379-1350 پرداخته می شود. همچنین بر اساس آمارهای موجود، با استفاده از تابع تولید و با توجه به رابطه همزمانی در قالب سیستم معادلات همزمان و روش TSLS کشش نهاده ای و قیمتی برای بخش حمل و نقل و صنعت محاسبه گردیده است. روند کلی شاخص شدت مصرف انرژی در سه بخش مورد بررسی (صنعت، کشاورزی، حمل ونقل) صعودی بوده و لذا طی دوره مورد بررسی کارایی انرژی کاهش یافته است. به طور مشابه شاخص کشش نقطه ای انرژی که درصد تغییر در رشد سالانه انرژی را درازای درصد تغییر در ارزش افزوده بخش، نشان می دهد برای اکثر سالها، بزرگتر از یک بوده که در مجموع حاکی از نزولی بودن بهره وری انرژی در بخش های مختلف اقتصادی د سه دهه مورد بررسی است. تخمین تابع تولید برای بخش حمل و نقل و صنعت در ایران که در آن انرژی در کنار کار و سرمایه گذاری به عنوان یک نهاده وارد گردیده است. برای دوره 79-1347 نتایج زیر را به دست داده است. بخش حمل و نقل: کشش نهاده ای انرژی: 2/1، کشش قیمتی ارزی: 2/0- ، کشش تولیدی انرژی: 8/0 بخش صنعت: کشش نهاده ای انرژی: 762/0- ، کشش قیمتی انرژی: 4/0- ، کشش تولیدی انرژی: 8/0 همچنان که ملاحظه می شود کشش های نهاده ای انرژی مطلوب، اما کشش های قیمتی بالنسبه پایین است و گویای آنست که تغییرات اندک قمیت انرژی به تنهایی نمی تواند تاثیر قابل توجهی درمیزان مصرف آن در بخش حمل ونقل داشته باشد، مگر در سطح افزایش های بالا و با فرض ثابت بودن قیمت سایر عوامل و اعمال سیاست های تبعیض قیمت، برای انتقال مصرف از یک سوخت یا نهاده به سمت یک سوخت یا نهاده دیگر.
This paper studies energy efficiency and productivity in the Iranian economic sectors (Industrial، Transportation and Agricultural sectors). We estimate energy input and price elasticity in two sectors (Industrial and Transportation sectors).
In this paper we also have estimated input and price elasticity for transportation and industry by TSLS (two stage least square) that has derived from a production function. The estimation of production function which energy has entered as an input shows input elasticity in transportation sector is 1.2 and in industrial sector 0.7. These results show energy input elasticity is high in these sectors.
The price elasticity that has derived from production function in transportation sector is 0.2 and in industry sector 0.4. This means that energy is an inelastic input here. Then it indicates that price policy is not the only effective policy for energy saving in these sectors and it is necessary to combine with other policies.
ملخص الجهاز:
"بر این اساس دادههای آماری استفاده شده برای کلیة بخشها در برگیرندة آمارهای ارزش افزوده، سرمایهگذاری و نیروی کار است، که از حسابهای ملی بانک مرکزی ایران و مصرف انرژی نیز از ترازنامه انرژی وزارت نیرو - البته در یک سیستم تعادل عمومی وقتی ارزشهای تعادلی K و L و E در رابطه با PL و PK و PE حل میگردد، هزینة سرمایه ثابت فرض می شود، زیرا که انعکاسی از نرخ ترجیحات زمانی است که تقریبا به متغیرهای وابسته که در اینجا مورد توجه نیستند، وابسته است (مثلا انعکاسی از نرخ بهرة جهانی است) و در ادامه با فرض ثابتبودن سایر، شرایط افزایش در قیمت انرژی تقاضای داخلی آنرا کاهش میدهد و نحوة تعدیل مانند )وقتی است که افزایش داخلی در نرخ دستمزدها، تقاضا برای کار را کاهش میدهد، افزایش در PE سبب میشود ارزش تولید نهایی انرژی پایینتر از هزینة نهایی آن قرار بگیرد و در نتیجه سبب کاهش سطح E میشود و به تبع آن تولید نهایی کار و سرمایه کاهش مییابد.
شاخص کشش نقطهای انرژی که از تقسیم نرخ رشد مصرف انرژی به نرخ رشد تولید بهدست آمده است، گرچه طی دوره برای بخشهای مورد بررسی مقادیر متفاوتی را بهدست میدهد، اما به طور کلی مقدار آن طی دورة برنامة اول توسعه، بالنسبه مطلوب و تقریبا برابر یک ومتوسط آن در برنامة دوم تا سال 1379، برای تمامی بخشهای مورد بررسی، افزایش یافته است.."