خلاصة:
چین و کشورهای آسیای مرکزی پیوندهای تاریخی قابل توجهی با یکدیگر داشته و دارند. پس از خاتمه جنگ سرد،مناسبات میان چین با جمهوریهای آسیای مرکزی در عرصههای گوناگون رشد چشمگیری داشته است.این مقاله با رویکردی واقعگرایانه،بر این فرض استوار شده است که امنیت،مهمترین پایه روابن چین با کشورهای آسیای مرکزی میباشد و سایر اهداف این کشور در منطقه تحت تاثیر این عامل قرار دارند.
بر این اساس،نوشتار حاضر میکوشد تا نقش مؤلفههای چون امنیت مرزی و تروریسم را در مناسبات میان چین و دولتهای آسیای مرکزی مورد کاوش قرار داده و راهبردهای پکن را برای فایق آمدن بر چالشهای امنیت منطقهای و گسترش تعاملات امنیتی با کشورهای همسایه،بررسی نماید.
ملخص الجهاز:
"است که امنیت،مهمترین پایه روابن چین با کشورهای آسیای مرکزی میباشد و سایر اهداف این
در مناسبات میان چین و دولتهای آسیای مرکزی مورد کاوش قرار داده و راهبردهای پکن را برای
مزایای متقابل اقتصادی چین و آسیای مرکزی نیز غیر قابل انکار است.
اجمالی به اختلافات مرزی و تروریسم به عنوان دو چالش عمده امنیتی چین در این منطقه و راهکارهایی که این کشور برای مقابله با این چالشها مورد استفاده قرار داده است،1
بدیهی است که این منطقه برای چین به لحاظ سیاسی-استراتژیک،امنیتی و
قدرتهای بزرگ،نقش بازیگران منطقهای و به ویژه پیامدهای امنیتی حضور آمریکا در آسیای مرکزی برای چین اشاره
کمکهای نظامی چین به سایر کشورهای آسیای مرکزی محدودتر بوده است.
در قبال تجزیهطلبان سین کیانگ بر روابط این کشور با دولتهای آسیای مرکزی که همگی
The United Revolutionary Front of East Turkistan تأمین امنیت و ثبات در سین کیانگ برای منافع استراتژیک چین ضرورتی حیاتی دارد.
یک دهه اخیر،مساله آینده اقتصادی سین کیانگ برای دولت مرکزی چین اهمیتی ملی یافته
کیانگ قرار است که نقش یک معبر مهم تجاری و انرژی را برای اقتصاد ملی چین ایفا کند.
دولتهای آسیای مرکزی نیز با گسترش پیوندهای خود با چین به گره خوردن هرچه
چین مایل است تا منطقه آسیای مرکزی را با توجه به ملاحظات
کشورهای آسیای مرکزی در سازمان همکاری شانگهای عضو هستند و این موضوع به میزان
همچنان در فهرست اهداف بلند مدت پکن در آسیای مرکزی باقی خواهد ماند با این حال به
2. "آسیای مرکزی و طرحهای چین برای این منطقه"،ایران شرقی،بررسی استراتژیک،8831/21/4."