ملخص الجهاز:
"این همان برداشتی است که تاریخ را مجموعهای نظاممند از مشاهداتی به شمار میآورد که با جامعهشناسی علمی و پیشرفته همخوانی دارد3اما آنچه بر اسرارآمیز بودن روندهای اجتماعی میافزاید،عواملی است مانند نقش خاص روانی افراد در تبلور حادثهی تاریخی،نقش وراثتها و سنتهای مادی و معنوی که از طریق خانواده و جامعه دست به دست میشود،نقش تصادفات مساعد و نامساعد که از چنبرهی محاسبه بیرون است،نقش اندیشهی دینی یا غیردینی که در جامعهای تسلط مییابد، نقش روحیات و مختصات عمومی اخلاقی و ذوقی و رفتاری یک جامعه که طی زمان شکل میگیرد و خود نیز در شکلگیری حوادث مؤثر است، نقش تند و کندکنندهی محیط جغرافیایی درونی و پیرامونی و...
اکنون این پرسش مطرح است که آیا انسان در قرار گرفتن و قرار نگرفتن در جهت تاریخ آزاد است یا مجبور؟و آیا بنابر اصل تقدم جامعه بر فرد و اینکه وجدان و شعور و احساس فرد یکسره بر ساخته شرایط اجتماعی و تاریخی و اقتصادی است،جایی برای آزادی باقی میماند7؟ اینها و مسائلی از این دست،پیرامون نسبت تاریخ و جامعهشناسی را ویلیام همیلتون سویل در اثر پرفروش خود-منطق تاریخ-به بحث و بررسی گذاشته است.
این فصل که تا حدودی به یک اتوبیوگرافی پژوهشی و سیر تاریخی تحول آراء و اندیشههای مورخ شباهت دارد،رابطهی علوم سیاسی را با تاریخ از یک سو و رابطه تاریخ را با فرهنگ و علوم اجتماعی از سوی دیگر،در دستور کار خود قرار داده است.
همچنین اگر جامعهای خواهان بقای خود باشد،میراث فرهنگی آن جامعه نیز باید تداوم یابد و این امر تنها از طریق فرایند اجتماعی شدن امکانپذیر میگردد111 «تاریخ،همزمانی و فرهنگ:تاملاتی در کار کلیفورد گیرتز»عنوان فصل ششم کتاب است."