خلاصة:
ترجمانالبلاغه به عنوان نخستین کتاب منثور فارسی در حوزههای نقد ادبی و بلاغت،
نقشی یگانه و ممتاز در تأسیس و تحلیل این مباحث و موضوعات دارد. رادویانی با نوشتن
این کتاب، هم نخستین سنگ بنای مباحث ادبی را به نثر گذاشت و هم مجموعه دیدگاهها و
اندیشههای رایج در حوزه مسائل زیباشناختی شعر را که غالبا به زبان عربی بود،
وارد زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کرد و تا حدودی آن مقولهها را بومی ساخت. ضمن آن
که با خلق این اثر گام مهمی در علمی ساختن نثر فارسی نیز برداشت و زمینه را برای
طرح وسیعتر این مقولهها ـ در این زبان ـ آماده ساخت و موجی نو در میان متفکران و
صاحبنظران ادبی ـ از جمله رشید و طواط و متابعان او ـ در انداخت و تا قرنها بعد
این موضوعات را از اشتغالات ذهنی و قلمی اندیشهورزان و دوستداران ادبیات ساخت.
ترجمانالبلاغه، علاوه بر نقش ممتازی که در آغازگری و پیوند مباحث فرهنگی و ادبی
داشت، خود نیز بسیاری دیدگاهها و آراء تازه در زمینه نقد و بلاغت و بدیع مطرح کرد
و گهگاه به نقد عملی و حتی ساختاری فکر و شعر روزگار خود پرداخت و نکتههایی تازه و
راهگشا را هدیه ارباب معرفت کرد. هدف این مقاله، افزون بر تبیین جایگاه
ترجمانالبلاغه در فرهنگ و ادب ایران ـ که پیش از آن استاد مرحوم احمد آتش بخشی از
آنها را مطرح ساخته بودند و بخش مهمی را هم به میان نیاورده بودند ـ بررسی دقیق و
استنادی دیدگاهها و اندیشههای رادویانی در باب شعر و ارکان سازندة آن و نیز مسأله
ساخت و صورت و معنا در شعر است. ضمن آن که کل کتاب ترجمانالبلاغه هم به صورتی
یکپارچه و مرتبط، مورد نقد و تحلیل دقیق ساختاری و تطبیقی قرار گرفته است و
خاستگاه، نوع نگاه، شیوههای تحلیل صنایع ادبی و ضعف و قوتهای رادویانی هم مورد
نقد و بررسی قرار گرفته است.
As the first prose Persian book about critical literary and rhethoric Tarjoman-Al-Balagheh has a unique role in these debates and subjects and their analysis. Writing this book، Radviani became the leading in prose literary issues and entered common ideas and thoughts of poem aesthetics، which was mostly in Arabic language، in Persian language and Iranian culture thereby made those issues vernacular to some extent. While creating this work، he stepped an important pace to theorise Persian prose and make it scientific; prepared the ground for addressing these topics in a greater leisure; and made new wave among thinkers and literary commentators – including Rashid VatVat and his followers – and، through centuries exercised Literature scholars’ and friends’ mind and written.
In addition to its prominent role in initiating and linking cultural and literary debates، this book presented many ideas and new opinions concerned to criticism، eloquence، and figures of speech; sometimes tended to practical and even structural criticism of thought and poem in those days and offered new and excellent notes to the learned.
In addition to explain the position of Tarjoman-Al-balagheh in Iranian culture and literature – partly addressed by Ahmad Atash and mostly left out -، this article sought to explore Radviani’s thoughts and opinions about poem and its constituents in detail and construction and form and meaning in poem as well. While this book criticized as a whole and analyzed structurally and comparatively، Radviani’s origin، his view point، methods of analyzing literary figures and his defects and strength have been studied and criticized، too.
ملخص الجهاز:
هدف این مقاله، افزون بر تبیین جایگاه ترجمانالبلاغه در فرهنگ و ادب ایران ـ که پیش از آن استاد مرحوم احمد آتش بخشی از آنها را مطرح ساخته بودند و بخش مهمی را هم به میان نیاورده بودند ـ بررسی دقیق و استنادی دیدگاهها و اندیشههای رادویانی در باب شعر و ارکان سازندة آن و نیز مسأله ساخت و صورت و معنا در شعر است.
واژگانکلیدی: ترجمانالبلاغه، رادویانی، ساخت و معنا در شعر، نقد بدیعی، نقد بلاغی مقدمه در میان نخستین آثار منثور فارسی، یکی دو کتاب، نقشی بسیار مهم و اساسی دارند و میتوانند از جهات گوناگون در بازخوانی نوع اندیشه و ذوق فارسی زبانان نقشی بیبدیل و ممتاز ایفا کنند و به ویژه در حیطه مطالعات ادبی و زبانی مورد توجه و تأمل قرار گیرند.
در واقع ظهور چنین کتابی در زبان فارسی، بیانگر گسست عظیمی است که در فرهنگ ایرانی میان نقد شعر ـ به معنای عام آن ـ و نقد بلاغی شعر ایجاد شده است؛ بدین معنا که نقد شعر از معنای عام و شامل خود، اسیر معنایی خاص و یکسویه گشته است و در همین نگاه یکسویه هم، بر صورتگرایی صرف قناعت شده است و صرفا نقل و تعریف چند صنعت و ذکر شواهد شعری، ترجمان بلاغت به شمار رفته است، حال آن که این شیوه نقد شعر، تنها نهر کوچکی از جریان عظیم رودخانه نقد در فرهنگ مسلمانان به ویژه ایرانیان مسلمان تا قرن پنجم بوده است.