خلاصة:
از جامعه اطلاعاتی تبیینهای گوناگونی بهدست دادهاند. برخی شرط لازم برای جامعه
اطلاعاتی را حضور فعال فناوری اطلاعاتی دانستهاند؛ برخی انباشت اطلاعات؛ گروهی میزان
مصرف اطلاعات؛ و جمعی نیز دسترسپذیری اطلاعات را ملاک قرار دادهاند، اما این همه،
«شرط لازم» برای چنین جامعهای است و هیچیک به تنهایی قادر به ایجاد جامعه اطلاعاتی
نیست. در عین ضرورت اینگونه ویژگیها، برخی رویههای فرهنگی در ساختارهای اجتماعی،
آموزشی و سازمانی ایران وجود دارد که تا مسیری صحیح نیابند و اصلاح نشوند، حضور همگی
شرایط لازم نیز قادر به شکلدهی جامعه اطلاعاتی نخواهد بود. این رویهها در نظام خانواده،
نظام آموزشی، تعاملات اجتماعی و روابط شغلی و سازمانی نفوذی عمیق و گسترده دارد و به
سرعت و سهولت نیز تغییر نمیکند، بلکه اصلاح آنها برنامهریزی بلندمدت میطلبد. بنابراین،
میبایست برنامهریزیهای دقیقی در عرصههای مختلف اجتماعی صورت گیرد و اجرای آنها نیز
در برنامههای توسعهای لحاظ شود.
این مقاله میکوشد که به برخی رویهها و عوامل بازدارنده فرهنگی و راهکارهای رفع آنها
اشاره کند.
ملخص الجهاز:
"برای مثال، روشن نیست که جامعه میبایست به چه پایهای از به کارگیری فناوری برسد تا جامعهای اطلاعاتی تلقی شود و معیار اندازهگیری فناوری چیست و در صورت رخداد چه اتفاقی، جامعه از نوع صنعتی به نوع اطلاعاتی دگردیسی مییابد و چه سهمی از کل تولید ناخالص ملی اگر به فعالیتهای اطلاعاتی تخصیص یابد میتوان ورود به جامعه اطلاعاتی را نوید داد؟ کارگر اطلاعاتی ـ در مقابل کارگر یدی ـ به چه کسی اطلاق میشود و بهطور اساسی شغل اطلاعاتی کدام است؟ شبکههای ارتباطی از قبیل پست، تلگراف و تلفن از قبل در جوامع وجود داشتهاند، اما چرا تنها دو دهه اخیر سخن از جامعه اطلاعاتی به میان آمده است؟ بهطور اساسی، فعالیتهای فرهنگی بدون اطلاعات بیمعناست و اینگونه فعالیتها عمری بس طولانی دارند؛ بنابراین، با این رویکرد، نمیتوان جامعه اطلاعاتی را از جامعه غیراطلاعاتی متمایز کرد.
جامعه اطلاعاتی ــ در این نگرش آرمانی ــ جامعهای است که در آن، شرایط دسترسی به اطلاعات برای همگان فراهم باشد تا بتوانند آزادانه درباره کاربری آن تصمیم بگیرند.
حبس اطلاعات واقعی ــ بهمثابه تنها گزینه متصور ــ به اطلاعسازی میانجامد که صورت دیگری از تقویت شایعه تلقی میشود؛ چرا که بنابر تجربههای تاریخی، «حبس اطلاعات برابر آزادی شایعه است»؛ از سوی دیگر، تکرار شایعه، مردم را به تفسیر وامیدارد و هرگاه تجربه کرده باشند که با استفاده از تفسیر میتوان واقعیت اطلاعاتی را از بطن شایعه استخراج کرد تفسیر، به مثابه غربال تصفیه و جداسازی ناخالصیهای ناشی از آلودگی اطلاعات، در جامعه نهادینه خواهد شد."