خلاصة:
فراگذشتن از تاریخ نقلی و گام نهادن در عرصه تاریخ تحلیلی، مستلزم بهرهگیری از اندوخته دانش بشری در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است. با توجه به این مهم، تحقیق حاضر با اتخاذ رویکرد جامعهشناختی، در راستای تحلیل تحولات اجتماعی ـ سیاسی برههای خاص از تاریخ اسلام کوشیده است. در این تحقیق، ضمن بررسی قیامهای شیعی حادث شده در سالهای 62 ـ 132 ق، با بهرهگیری از روش تاریخی ـ تطبیقی، رگههای اشتراک و افتراق آنها براساس دو شاخص «سبک رهبری» و «روشهای جلب اطاعت پیروان» بررسی و گونهشناسی گردیده است.براساس یافتههای تحقیق، قیامهای «توابین»، «زید بن علی»، از حیث سبک رهبری و روش جلب حمایت پیروان در یک گونه قرار میگیرند اما قیامهای «مختار» و «عبدالله بن معاویه» در دسته دیگری جای میگیرند
ملخص الجهاز:
217 در این سخنان، سلیمان با بیان کاستیها و گناهان شیعیان در حمایت نکردن خاندان پیامبر( و نیز پرهیز دادن آنان از دنیاخواهی، بر آن است تا حجت را بر پیروان خویش تمام کرده و وفاداری آنها را نه با وعده منافع دستیافتنی مادی ـ مقام و منصب حکومتی یا کمک مالی ـ که با جانفشانی در راه اهداف اسلامی و آرمانهای الهی برانگیزد.
او پس از پیروزی، در سخنانی در جمع مردم کوفه برای جذب حداکثری کوفیان نیز بر سیاق قبل، بر خونخواهی شهیدان کربلا و انتقام از قاتلان آنان تأکید کرده و میگوید: ای مردم کوفه، من از جانب اهل بیت پیامبر( (منظور محمد بن حنیفه است) مأموریت یافتهام تا به خونخواهی امام مظلوم حسین بن علی( و شهدای کربلا قیام کنم و انتقام آن عزیزان را بگیرم و تا آخرین نفس با شدت هر چه بیشتر این هدف مقدس را تعقیب خواهم کرد.
گرچه بعد از پیروزیهای اندک اولیه، دیگر به نام خود دعوت میکرد نه برای رضای آل محمد(؛ سوم، او برای مشروعیت بخشیدن به قیامش، خود را نایب ابوهاشم، امام کیسانی، معرفی و از این طریق توانست گروهی از کیسانیه را جذب خویش کند؛ چهارم، عبدالله بن معاویه برای پیشرفت قیام و رسیدن به اهداف سیاسی خود، هر دست یاری که به سوی او دراز میشد، به گرمی میفشرد و در مقابل از هیچ کمکی ـ اعم از مالی یا اعطای مقام ـ در حق آنها کوتاهی نمیکرد؛ از جمله میتوان به دادن مناصب حکومتی به عباسیان و شخص منصور عباسی اشاره کرد.