خلاصة:
نویسنده در آغاز به تعریف آسیب اجتماعی و جامعه آسیب زده پرداخته ، سپس استبداد و خودکامگی را به عنوان نمونه بارز آسیب اجتماعی معرفی می کند ، آنگاه به پیشینه تاریخی استبداد ستیزی اشاره کرده و بر این باور تاکید می کند که به رغم فلسفه سیاسی عدالت گرای اسلام ، تاریخ مسلمانان به طور عمده آمیخته با استبداد بوده است
ملخص الجهاز:
"3. قرآن با دو گزارش تاریخی، پیشنهاد تشکیل جامعه ای را داد که در آن روابط افراد بر دو پایه عدالت (و پرهیز از هر نوع ستمگری) و مددرسانی (و پرهیز از خلاصه شدن در سودپرستی) استوار باشد: گزارش اول این بود که هدف اساسی جریان بعثت پیامبران در طول تاریخ تشکیل جامعه ای بوده است که تمام افراد آن عاشقانه دلداده عدالت باشند، البته برای کنترل بی عدالتی قدرت آهن نیز به کار گرفته شود: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید» حدید/25 همانا پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به عدالت قیام کنند و آهن را که صدمه سختی وارد می کند پدید آوردیم.
وعده فرجام پیروزی و رهایی از فرودستی، از آن کسانی است در اثر لمس کیفر استبداد، هشیارانه راه صلاح و اصلاح را پیش می گیرند، نخست ارزش ها و مبانی اعتقادی آیین یکتاپرستی را بر زندگی خویش تطبیق می دهند و از پیش آماده می گردند که در صورت رسیدن به قدرت در پهنه حیات اجتماعی خوبی ها را جایگزین بدی ها کنند، این مهم ترین سرفصل روش مبارزاتی آنان را تشکیل می دهد: «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» نور/55 و خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتما آنان را در زمین جانشین قرار دهد، همان گونه که کسانی را پیش از ایشان جانشین قرارداد."