خلاصة:
عالیترین مقامات قضایی نظیر قاضی القضات توسط وی منصوب میشدند و حکم و فرمان وی در تعیین،تبدیل و تخفیف مجازاتها در سایر محاکم قضایی تأثیرگذار بود.در این دوره،قضات براساس شریعت اسلامی،عرف و فرمان سلاطین به قضاوت میپرداختند.یاسای چنگیزی نیز تا سال 815 ق.از مبانی مهم قضاوت عرفی در این دولت به شمار میآمد تااینکه در این سال یاسا توسط شاهرخ لغو گردید و این واقعه مهمترین تحولی بود که در سیاست قضایی سلاطین این دوره رخ داد.بدین لحاظ در پژوهش حاضر،نگارنده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر منابع کتابخانهای و اسناد موجود، ضمن بررسی مبانی قضایی دوره تیموریان،سیاست قضایی چندتن از سلاطین این دوره همچون تیمور،شاهرخ،الغ بیک،ابو سعید و سلطان حسن بایقرا را مورد بررسی قرار میدهد.قضاوت و دادرسی،از قدیمیترین ایام تاکنون همواره از مسائل مهم جوامع بشری به شمار میآمده است.در ایران نیز در ادوار مختلف،چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی،امر قضاوت از اهم امور حکومتی و از کارکردهای مهم نهاد شاهی محسوب میگردید،بهگونهای که سلطان در رأس امور قضایی قرار داشت و قدرت قضایی از جانب وی به قاضیان تفویض میشد و قضاوت نایبان سلطان در این امر مهم به شمار میآمدند.بهعلاوه فرمان سلطان در کنار تعالیم دینی و عرف از مبانی مهم قضاوت محسوب میشد.در دوران حاکمیت تیموریان بر این سرزمین نیز همین وضعیت حاکم بود.در این دوره نیز قضاوت از کارکردهای مهم سلاطین محسوب میشد بهگونهای که سلطان،خود بهعنوان عایترین مرجع قضایی در محکمه مظالم به دادخواهیها رسیدگی مینمود،
ملخص الجهاز:
"لازم به ذکر است که اگرچه مورخان و نویسندگان معاصر دورهء تیموریان برخی سلاطین این دوره را عادل و دادگر خواندهاند،اما دقت بیشتر در روایات تاریخی و سیر حوادث این دوره،نسبی بودن عدالت سلاطین تیموری را ثابت میکند،چرا که در مواردی حکم و رفتار شاه عین عدالت بود مانند واکنشی که سلطان حسین بایقرا در برابر مجازات پسر خود نشان داد و بالعکس در مواردی دیگر حکم و رفتار شاه در نقطهء مقابل عدالت قرار داشت مانند خشونت و قساوتی که گاه برخی از سلاطین این دوره در مجازات مجرمین از خود نشان میدادند نظیر مجازاتی که سلطان ابو سعید در مورد خواجه معز الدین وزیر و شیخ احمد علی صراف اعمال نمود.
لازم به ذکر است که اگرچه بیشتر مورخان و نویسندگان دوره تیموریان برخی از سلاطین این دوره را عادل و دادگر خواندهاند،اما دقت بیشتر در روایات تاریخی و سیر حوادث این دوره،نسبی بودن عدالت سلاطین تیموری را ثابت میکند چرا که در مواردی حکم و رفتار شاه عین عدالت بود و بالعکس در مواردی دیگر حکم و رفتار وی در نقطه مقابل عدالت قرار داشت مانند خشونت و قساوتی که گاه برخی از آنان در مجازات مجرمین از خود نشان میدادند."