خلاصة:
این نوشتار،ابعادی از سمبولیسم سپهری و چگونگی بهرهمندی وی را از کلمات،اشیا و موجودات در حوزهی نگرش شهودی و عرفانی وی،بررسی نموده است. سهراب سپهری،شاعر نوپرداز و صاحب سبک معاصر،همواره از بیانی نمادین درعینحال،نامتعارف برای تبیین احوال،اشراق و شهود عارفانهی خویش،بهره برده که در نوع خود،منحصربهفرد است.کلیت شعر او ترسیم سمبو لیک و شاعرانهای از عرفانی ساده و همه فهم بوده که از عناصر،پدیدهها و واژگان،به شکل متفاوت سود میجوید تا ناخودآگاهانه،نگاه خواننده را متوجه چشماندازهایی تازه کند.سپهری به دلیل داشتن احوال،ذهنیت و دریافتهایی غریب،ناگزیر از رویکرد به زبانی نامتعارف و سمبولیسمی ویژه و مبتنی بر مبتنی نگرش شهودی بوده است. در این راستا،به زیباییشناسی خاصی دست یافته و شعرش در مسیری از آشناییزدایی معنایی،زبانی،تصویری و سمبو لیک،حرکت کرده است.همین مختصات،او را به عنوان شاعری متفاوت و مدرن در روزگار ما مطرح ساخته است.
ملخص الجهاز:
"مجلهی بوستان ادب دوره دوم،شماره سوم،پاییز 9831،پیاپی 95/1 (مجله علوم اجتماعی و انسانی سابق) شهود،نماد و شعر سهراب سپهری دکتر ناصر علیزاده*عباس باقینژاد** دانشگاه تربیت معلم آذربایجان چکیده سهراب سپهری،شاعر نوپرداز و صاحب سبک معاصر،همواره از بیانی نمادین درعینحال،نامتعارف برای تبیین احوال،اشراق و شهود عارفانهی خویش،بهره برده که در نوع خود،منحصربهفرد است.
»(دورانت،3831:3)شعر سپهری، مصداق مناسبی براین سخن است؛زیرا او همواره درصدد کشف و ترسیم احوال و مظاهری بوده که خارج از دنیای عادات قرار دارند و عناصر مختلف شعرش را در چارچوب همین عادتزداییها،شکل و تکوین بخشیده است.
سپهری تا جای ممکن،از القائات،تداعی و تأثیرات این نمادها بهره جسته و ترسیم حالات،دریافت،برداشت و احساسهای مختلف خود را از طریق آنها،میسر ساخته است.
»(شمسیا، 8631:82)نوعی اشراق و آگاهی که میتوان آن را آگاهی شهودی نامید،برآیند پیوند ذهنی سپهری با عرفانی شرقی است که تحت تاثیر آن توانسته«من»فردی خویش را به سمبولی برای نشان دادن یگانگی با عالم و پیوستگی با کل هستی،تبدیل نماید.
قابلیت و هنجار شعر وی به گونه است که چنین واژگانی را به معرف و نمایندهای برای کل هستی و زیبایی و عظمت آن،بدل میسازد: «دشتهایی چه فراخ!/کوههایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی میآمد!»(سپهری،3631:843) «برگی از شاخهی بالای سرم چیدم،گفتم: چشم باز کنید،آیتی بهتر از این میخواهید؟»(سپهری،3631:573) «...
تکرار نماد خواب و روایتهای خوابگونه میتواند تا حدی از دشواری درک خوانندهی سپهری بکاهد و حالات و دریافتهای غریب او را درنظر آنان محسوس و پذیرفتنی سازد؛زیرا آدمی به دیدن ناشناختهها در خواب،عادت داشته و دستیابی به آرزوهای دست نیافتنی خویش را در خواب،کمابیش تجربه کرده است."