ملخص الجهاز:
"باتوجه به این که واج دوم بر واج اول سیطره دارد و آن را تحتتأثیر آوایی خود قرار داده است و حرکتش رو به عقب است،آن را همگونی پسرو نیز میخوانند.
سیر تاریخی زبان فارسی گویای این است که همگونی از مرز گفتار فراتر بوده و به خط و نوشتار هم کشیده شده است؛مانند اسب به اسب،لشکر به لشگر و امثال اینها که دو واکهی نفسی(س و پ)بیفاصله در کنار هم قرار گرفته و به شکل ابدال درآمدهاند.
«صورت دیگر این تغییر را میتوان در زبان فارسی بعداز اسلام پیدا کرد:«ی»مجهول (e) و«و» (o) که تا قرن هفتم هجری تلفظ خاص خود را داشته اگرچه در نوشتن یکسان بوده است.
بررسی نقش مصوتهای فارسی در محور همنشینی نشان میدهد که زبان فارسی در سطح واژه در دو مورد،از مصوتها به عنوان واحد زنجیری استفاده میکند: الف:در مرز دو واژک:در واژههای مرکب و مشتقی که دارای خصوصیات ویژه باشند؛مثلا در واژهی«آموز»با تکواژ«گار»مصوت (e) میان دو تکواژ ظاهر میشود (آموزگار)که دراصل به هیچیک از واژهها تعلق ندارد بلکه یک واحد زنجیری است که جزو عناصر ساختی این واژهها به حساب نمیآید.
چند نکته عروضی چکیده برای تقطیع به ارکان در کتاب درسی ادبیات فارسی(1) پیشدانشگاهی قواعدی ذکر شده است که در برخی از اوزان با شیوهی سنتی تناقضهایی دارد.
قواعدی که در صفحات 03 تا 63 کتاب مذکور برای تقطیع شعر به ارکان آمده است،اشعار را به شیوهی علمیتری تقطیع میکند و خلاصهی آن این است که ابتدا هجاهای هر مصراع را چهارتا چهارتا جدا میکنیم."