خلاصة:
اگر جهانیشدن،طرح/فرایندی در حال رخداد پنداشته شود که آگاهی در آن نقش اساسی دارد،آنگاه بازخوانی جهانیشدن و چگونگی طراحی برنامههای درسی برای افزایش آگاهی فراگیران درباره آن اهمیت مییابد.پژوهش حاضر این بازخوانی را با نطر به اندیشههای بنیادی دریدا فیلسوف معاصر،هدف قرار داده است.دریدا بر این باور است که اندیشه غرب از زمان افلاطون به بعد خردمحور بوده و باطرح مفهومهای دوگانه و محور پنداشتن یکی و ناچیز شمردن دیگری تداوم یافته است.گفتار در برابر نوشتار،فلسفه در برابر ادبیات و خود در برابر دیگری نمونههای برجسته این نگرش است که همواره اولی بر دومی ترجیح داده شده است.دریدا برای رهایی از این وضعیت ساختشکنی را پیشنهاد میکند که نوعی بازخوانی موضوع برای مرکززدایی از قطبمحوری و بازشناختن اهمیت قطب دیگر است.در بهرهگیری از این راهکار در پژوهش حاضر،با ساختشکنی از نظریههای غالب جهانیشدن بهویژه نظریه اقتصادمحور،بر توجه به پیچیدگی جهانیشدن و ابعاد گوناگون آن در برنامههای درسی تأکید شده است.ساختشکنی از مفهوم جهانیشدن نیز مستلزم آن است که از سویی جهانی شدن به غربی شدن کاهش نیابد و از سوی دیگر با توجه به عناصر فرهنگ بومی و محلی در برنامههای درسی،نظریه«بومی سازی و جهانیشدن»مبنا باشد.با توجه به یافتههای پژوهش،مرکززدایی از رویکردهای واحد جهانی و پرداختن به موقعیت مخصوص،مرکززدایی از دیدگاه فنمدار و توجه به انواع دانش و تأکید بر ماهیت استعاری محتوای آموزشی و تفسیر و نقد زیباییشناسانه در طراحی برنامههای درسی پیشنهاد شده است.
If globalization is meant to be a happening event wherein awareness is essential, then revisiting globalization and curriculum development to enhance the awareness of learners would be vital. The present study aimed to revisit globalization considering underpinning ideas of Derrida the contemporary philosopher. Derrida maintains that Western philosophy since the time of Plato has been rational; in a way that power is given to each of the binary terms preferred over its oppositional. Preference of speech over writing, philosophy over literature, and self over others are examples of this view. To avoid such dichotomies Derrida suggested a deconstruction and decentralization which set aside the polarity by considering the opposite side. Guided by this view, the present study looks at theories of globalization in general and economy oriented ones in particular to deal with complexity of globalization and its aspects in curriculum. Deconstruction as such would differentiate globalization from westernization and therefore, local culture is to be reflected in the curriculum. Finally, a shift from universal approach to globalization and technical views in favor of peculiarity along with emphasis on metaphorical nature of content and aesthetical critique was suggested.
ملخص الجهاز:
او از سویی مانند هاروی فرایند جهانیشدن را در نسبت با تغییر نظم سنتی زمان و فضا تعریف میکند و از سوی دیگر در واکنش به نگرش اقتصادمحور و الرشتاین،بر جنبه اجتماعی جهانی شدن تأکید کرده و در نتیجه آن را فراتر از شکلگیری نظام جهانی مورد نظر و الرشتاین میداند.
در ادامه نخست اندیشههای دریدا به فراخور موضوع این پژوهش مطرح میشود و سپس بر مبنای آن چگونگی طراحی برنامههای درسی با هدف رشد آگاهی فراگیران درباره طرح/فرایند جهانیشدن و بازخوانی آن بررسی میشود.
بر همین اساس به نظر میرسد ساختشکنی از جهانیشدن مستلزم آن است که از سویی در برنامهریزی درسی،جهانیشدن را به غربیشدن1کاهش ندهیم و این دو یکسان انگاشته نشوند و از سوی دیگر با مرکززدایی از جهانیشدن و توجه به عنصرهای فرهنگ بومی و محلی در برنامههای درسی همنوا با رابرتسون،اما با تأکید وارونه و تغییر ترکیب«جهانی-بومیسازی»ایده«بومیسازی و جهانیشدن»را پی بگیریم.
از همینرو به نظر میرسد انواع دانش و فنآوری حاصل از آنها از جمله فنآوری اطلاعات همچون یکی از ابزارهای مهم و زمینهساز جهانیشدن(رجایی،ترجمه آذرنگ،0831)،ماهیتی استعاری داشته و همچون اثر هنری تفسیرپذیرند -------------- (1)- symbolic (2)- contradictions و فراگیر با تفسیر و از راه به کارگیری نیروی تخیل و شهود به رازهایی درباره پدیدههای گوناگون و از جمله جهانیشدن پی میبرد و این خود میتواند زمینهای برای فهم خاستگاه و هدفهای سلطهطلبانه و اقدام در جهت اصلاح و بهبود آنها باشد که این همان فرایند تغییر نگرش و افزایش آگاهی فراگیران درباره جهانیشدن و ایفای نقش مؤثر در آن است.