خلاصة:
از جریانهای مطرح در جهان اسلام،جنبشهای مهدوی یا متمهدیان است.جهان اسلام در طول تاریخ اسلام آزمایشگاه مهدویت بوده،امواجی از ادعاها در باب مهدویت را به خود دیده است.جنبشهای مهدوی با توجه به موقعیت مذهبی،سیاسی و اجتماعی،از مبانی نظری متفاوتی در باب مهدویت(نظیر فرزند پیامبر صلی الله علیه و اله و از نسل فاطمه علیها السلام بودن،شعار«الرضا من آل محمد»،مقام«بابیت»امام زمان علیه السلام،«امامت باطنی»،«ولایت»و«مهدویت نوعیه») پیروی کردهاند.در دورههای مختلف تاریخی،زمینههای گوناگونی(نظیر پویایی و نشاط مهدویت،انحراف اسلام از مسیر اصلی،ظلم و فساد داخلی و تهاجم بیرونی و علاقهء شدید به اهل بیت علیهم السلام)باعث پدید آمدن و گسترش جنبشهای مهدوی بوده است.استفاده از نشانههای مهدویت،استفاده از نمادهای صدر اسلام،عوامگرایی مردم و عوامفریبی مدعیان و حمایت استعمار در دوران اخیر،باعث رونق بازار جنبشهای مهدوی بوده است.این جریان آثار مخربی،نظیر رویارویی با اسلام،ایجاد تفرقه در جامعهء اسلامی و ایجاد فرقههای انحرافی برای جهان اسلام داشته است.
Mahdism movements or false Mahdisms are among the important trends in Islamic world. During the history of Islam، Islamic world has been the context of Mahdism movements and has witnessed lots of claims on Mahdism.
Considering the religious، political، and social conditions،Mahdism movements have followed different theoretical fundamentals on Mahdism such as being a son of Prophet، or a direct descendant of Fatemeh (Prophet's daughter)، the maxim of " a man called Reza from Mohammad descendants"، the position of " Bab(representative)" of Imam Mahdi ( May God hasten his glad advent)، " esoteric Imamate"، " guardianship"، and" specific Mahdism". In different historical periods، different grounds have caused Mahdism movements and their development. Some of these grounds are dynamism and vitality of Mahdism، deviation of Islam from the main course، internal cruelty and corruption، foreign attack، and extreme love for Mohammad Descendants (A.S). There have been different factors influencing the development and affluence of Mahdism movements. Some of these factors are using the signs of Mahdism، using the symbols of early Islam، vulgarity of people، demagogy of false claimants، and support of imperialism in modern times. This trend has led to destructive outcomes for Islamic world such as confrontation with Islam، sectarianism in Islamic societies، and emergence of straying sects.
ملخص الجهاز:
"تأسیس دولت عباسی،خود مرهون استفادهء مناسب و به موقع از الگوی ظهور منجی بود؛61اما در قرون اخیر-به ویژه در قرن 91 در شرق-نیز این الگو با توفیق مواجه شد و کسانی همچون غلاماحمد قادیانی در هندوستان،مهدی سودانی در سودان و علی محمد باب و حسینعلی بهاء در ایران توانستند با استفاده از ظرفیت مهدویت جنبشهای مهمی تدارک ببینند.
برای نمونه،ارائهء الگوهای مهدوی در برههای از تاریخ جهان اسلام(نظیر قرنهای 4 و 5)برای مقابله با تبلیغات مسیحی در باب بشارت ظهور مسیح بود که از چند قرن پیش از آغاز فتوحات مسلمانان در مغرب،به وسیلهء دولت مسیحی روم و مبلغان وابسته به آنها در همهجا پراکنده شده بود؛به همین دلیل ابن عربی اندلسی که در نزدیکی مسیحیان زندگی میکرد،با جمعبندی این امر،مسیح و مهدی را از نسل محمد صلی الله علیه و اله دانست و معتقد شد که عیسی بن مریم از امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است و بالضروره در آخر الزمان نزول کرده، سنت رسول خدا را اجرا میکند،صلیب را میشکند و خوک را حرام میکند.
ادعاهی شیخ احمد احسایی دربارهء وجوب باب خاص امام زمان علیه السلام در هرعصری،نظر سیاستبازان خارجی را به تداوم شیخیه به عنوان نطفهای که میتواند تهدیدی جدی برای تشیع و روحانیت و نظام مدافع و مروج شیعه به شمار آید،به خود جلب کرد؛به نحوی که پس از ظهور بابیت و بهائیت،دستاندازی آنان به پرورش و تقویت و تحریک این مدعیان مورد تأیید دولتهای متبوع قرار گرفت."