خلاصة:
سرمایه واقعی هر جامعه میراث ذهنی و عینی آن در قالب فرهنگ و تمدن است. این میراث، هویت و ماهیت جامعه را شکل میدهد و مرجع شکلگیری شخصیت فردی، ماهیت گروهی و هویت ملی جامعه است. اما تحت شرایط و تحولاتی، انتقال میراث عظیم فرهنگی یک جامعه و در نتیجه استمرار و پایداری آن با مخاطراتی مواجه میشود. مصداق بارز چنین وضعیتی تعارض و تقابل نسلهای جامعه خواهد بود. مطالعه ماهیت، زمینهها، شرایط، فرایندها، تبعات و آثار چنین رخدادی در کنار مطالعة کارکردی نهادهای اجتماعی، متولی ایجاد وضعیت مطلوب در خصوص مناسبات نسلی و بهویژه نقش دانشگاهها، میتواند برنامهریزان فرهنگی و اجتماعی را در پویایی و استمرار فرهنگ و تمدن جامعه خود، یاری رساند این مقاله در راستای تبیین نقش و جایگاه نهاد دانشگاه در تقویت و تحکیم مناسبات نسلی با نگاه موردی به جامعة ایران و موقعیت مناسبات نسلی در این جامعه نگارش یافته است
ملخص الجهاز:
بدین منظور پس از ارائه تعریف نسل، انواع مناسبات نسلی ممکن، در قالب طیف انقطاع، انطباق، تفاوت و شکاف مورد مطالعه قرار گرفته است و پس از تبیین دیدگاههای مختلف در خصوص وضعیت مناسبات نسلی در ایران به نقش و کارکرد دانشگاه در تقویت مناسبات نسلی و جلوگیری از بروز و ظهور شکاف میان نسلها و وقوع بحران هویت توجه شده است.
اما بهطور کلی وجوه مختلف مناسبات نسلی یا مواجهة نسل کنونی با میراث و میراثداران فرهنگی و تمدنی یک جامعه را میتوان در ذیل چهار مقوله انطباق (استمرار)، تفاوت، شکاف (گسست) و انقطاع (تعارض) مورد مطالعه قرار داد.
اما بهتدریج با ایجاد تغییرات پیوسته در جنبههای گوناگون شبکه سنتی زندگی و رشد نهادهای جدید در این جوامع، ارزشهایی متفاوت با هنجارها و باورهای سنتی در بین نسل جدید ظهور کرد و چون این ارزشها در ابعاد مختلف خود، سازگاری و هماهنگی چندانی با هنجارهای مورد قبول جوامع سنتی نداشتند، بنابراین، حوزة ارزشها به یکی از کانونهای بیثباتی و بحران در جوامع در حال گذار تبدیل شده است.
آیا نظام ارزشی و هنجاری جامعة ایران در شرایط فعلی در بازتولید هنجارهای تداومبخش به نهادهای خرد و کلان اجتماعی با موفقیت و کارآمدی قابلقبول عمل میکند؟ در این زمینه اختلالهای بنیادین کدامند؟ با یک مطالعة فراتحلیلی میتوان دیدگاهها و نظریات مختلف مناسبات نسلی در ایران که معتقد به وجود شکاف نسلی هستند را در ذیل چهار مقولة عمده قرار داد: الف.