خلاصة:
ادبیات به عنوان یکی از شاخصههای اصلی فرهنگ و تمدن هر ملتی،میتواند به عنوان آیینهء جامعه و تاریخ روزگار خود باشد.ادبیات دورهء تیموری نیز به راحتی توانسته بسیاری از نشانههای اجتماعی،فرهنگی و سیاسی روزگار خود را که در تاریخ کمتر بیان شده،ترسیم نماید.ستمگری فئودالها نسبت به طبقات پایین جامعه،رواج سیستم غلط اقتصادی و کشاورزی و بیعدالتی،مردم دورهء تیموری را به ستوه آورده بود.مالیاتها سنگین شده و اموال و دارایی مردم توسط عمال دولتی غارت میشد.خودکامگی حاکمان، جنگهای پیدرپی و به بردگی گرفتن کشاورزان و روستاییان توسط اربابان،فقر و ناامنی را در جامعه گسترش داده بود.دزدی و راهزنی در جادهها حتی توسط مأموران دولتی رایج شده بود.مطالعهء ادبیات دورهء تیموری ما را با بسیاری از زوایای پنهان جامعهء آن روزگار آشنا میسازد.
ملخص الجهاز:
"»(بریون 1731:392) اما با توجه به شواهدی که به دست آمده است،میتوان دریافت که باز هم در این دوره دزدی و راهزنی رواج داشته است؛در بیتی از کمال خجندی،به راه بستن حرامیان با شنیدن صدای جرس کاروانیان اشاره شده است که این امر خود از رواج دزدی و ناامنی در جامعهء آن روزگار حکایت دارد: دل از ان غمزه ننالد که حرامی هر وقت راه بر قافله از بانگ جرس میگیرد (همان2/973/) جامی از وجود حرامی در میان کاروانیان و همکاری او با راهزنان خبر میدهد: رهنما نیست او که راهزنی است بر سر راه خلق چاه کنی است (هفتاورنگ5571/67/) جامی در حکایتی از پیرزنی سخن میگوید که از ده خود برای خرید و فروش به سمت شهر حرکت میکند و در میانهء راه گرفتار راهزنی شیاد میشود: داشت در ده مقام پیرزنی تازه رویی و نازنین بدنی بود در کنج خانه مالامال یک دو خم روغنش چو آب زلال روزی افتاد حاجتش که به شهر برد آن در بهای گیرد بهر مردوار از گزند راه آزاد خر سواره به شهر روی نهاد چون ز ده دور گشت مقداری آمد از ره پدید عیاری پیش راهش گرفت کای خواهر بلکه خورشید و ماه در چادر..."