خلاصة:
یکی از مسائل و مباحث مهم در حوزه علوم انسانی هویت و هویتیابی است. از اینرو، هدف این مقاله بررسی فرایند و مراحل هویتیابی از دیدگاه ملاصدرا است. ملاصدرا با بهره گیری از اصل حرکت جوهری و اصل اتحاد عاقل و معقول، مسئله ارتباط نفس و بدن را که سالها مورد بحث اندیشمندان بسیاری بوده وارد حیطه جدیدی کرده و در این زمینه به نتایج مهمی دست یافته و بسیاری از کاستی های دیدگاه های پیشین را جبران کرده است. او نفس را «جسمانیه الحدوث» و «روحانیه البقاء» و تعلق نفس به بدن را بحسب استکمال فضائل وجودی دانسته است؛ اوکمال نفس هر انسان را در وصول به تجرد عقلی او میداند که پس از گذشتن از مراحل سه گانه نفس (نباتی، حیوانی، انسانی) حاصل میگردد. تصویری که ملاصدرا از هویت انسان و فرایند شکلگیری آن ارائه میکند، بر بعد باطنی و آخرتی انسان بسیار تاکید دارد. وی معتقد است ارائه هرگونه شناخت از هویت انسانی بدون توجه به این بعد از انسان که مربوط به آخرت است ناقص و ناتمام خواهد بود. هدف از انجام این پژوهش بررسی رویکرد ملاصدرا در خصوص تکوین نفس و در نتیجه فرایند و مراحل هـویـتـیـابـی مـیـبـاشـد کـه بـا اسـتـفـاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه یی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که بر اساس دیدگاه ملاصدرا درخصوص تکوین نفس، مراحل هویتیابی انسان سه مرحله یی است که برای افراد مختلف با توجه به وضعیت نفس آنان و در سنین و مراحل مختلف متفاوت خواهد بود.
ملخص الجهاز:
"*میان نفس و بدن،این نفس است که به بدن تحصلو تکون بخشیده آنرا به جهات مختلف میکشاند،بنابرین محور اصلی و اساسی که باید بدان پرداختهشود نفس خواهد بود که در طی مراحل مختلف باعنوان نفس نباتی،حیوانی و انسانی مطرح شده استکه البته براساس همان رابطه اتحادی با بدن،در هرمرحله،تربیت جسمانی نیز اهمیت خاص خود راداراست،لیکن به دلایلی که ذکر شد پرداختن بهنفس،پایه و اساس مطالعات هویتیابی را در این مقالهتشکیل میدهد.
41از نظر ملا صدرا یکی ازدلایل تأثیر مستقیم نفس در حفظ ماده و طبیعتترکیبی وی این است که سرور و انبساط که از اوصافنفس است تاثیر مستقیم در بدن دارد و موجب ازدیادرشد و نمو بدن است و بالعکس غم و اندوه فراوانموجب ضعف و تقلیل حجم بدن میگردد،چرا کهادراک امور ملایم یا منافر با طبع موجب انفعال روحبخاری و و در نتیجه موجب دگرگونی مزاج گشته ودگرگونی مزاج،اثر مستقیم بر اعصاب میگذارد و ایناثر وارد بر اعصاب به تمام قوای موجود در ماده وعناصر آن سرایت میکند و بالاخره موجب رشد و نموماده و یا موجب ضعف و تقلیل حجم ماده میشود؛تاآنجا که حتی اگر دوران غم و اندوه دوام یابد بقدریضعف و نقاهت شدید میشود که حتی مرگ و نابودی(40).
. هویت فرد در مرحله انسانی بنابر مطالب فوق پس از اینکه نفس حیوانی ازطریق محسوسات و متخیلات به حصولمعقولات بالملکه دست یافت بالطبع برای او زمینهاندیشیدن و استنباط کردن آماده میشود و این مرتبهاولین کمالی است که برای قوه عاقله حاصلمیشود،آنگاه وقتی انسان با تلاش ذهنی تعاریفو قیاسات،حدود و براهین را بکار میگیرد،کمالدیگری بدست میآورد که همان ادراکات تصوراتو تصدیقات نظری،مثل تصور امور غیر محسوسو تصدیق مسائل ماوراء طبیعت است،که همانعقل بالفعل است."