خلاصة:
زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت می کنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آن ها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر می کنند. نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه به تامین نیازهای دنیوی باعث افراط او در استفاده از مواهب خدادادی در طبیعت، و غفلت از حقایق غیرمادی و معنوی می شود که این دو امر از بحران های اساسی انسان در جهان مدرن است. در حل بحران زندگی مدرن، به نظر می رسد نقش دین، بالاخص ادیان الهی، بر عوامل و مولفه های دیگر مقدم باشد؛ زیرا دین قادر است پاسخ پرسش هایی که انسان مدرن از طریق علم و متافیزیک مدرن نتوانست پاسخ آن ها را بیابد به انسان گوشزد کند. با توجه به نقش مذکور دین و نیز اهمیت علم و نگرش متافیزیکی در حل بحران انسان مدرن، می توان به اهمیت نقش علم دینی در این زمینه توجه داشت؛ زیرا علم دینی، در اینجا، نظام معرفتی درباره جهان طبیعت و نیز ماوراء طبیعت است که آموزه های دین در شکل دهی متغیرهای تاثیر گذار آن، دارای نقش و تاثیر مهمی است که به واسطه همین کلیت علم، بالاخص کاربردهای آن را، رنگ و جهت دینی داده و از بروز نتایج سکولار و ضد دین جلوگیری می کند.
ملخص الجهاز:
"او از جهت معرفتشناختی،بهتدریج،دانش و معرفت خود را از امور ماوراء الطبیعه و غیرمادی به امور تجربی و مادی محدوده کرده که نتیجۀ آن تمرکز عقلانی و علمی انسان بر جهان مادی و غفلت از واقعیتها و حقایق جهان غیرمادی شده ست و نیز باتوجه به محوریت معرفتی و وجودی او و محدود شن توجه علمی اش به جهان مادی،این نگرش بر او حاکم گردیده که حقیقت،تنها در زندگی مادی و تجربی وجود دارد و قابل دسترسی است؛لذا مهمترین ابزار شناسایی حقیقت نیز تنها حس و تجربه است و عقل نیز،فقط دادهها و دستاورهای حس و تجربه را مورد پردازش قرار میدهد تا علم و معرفت تولید گردد.
نقش علم دینی در زندگی مدرن باتوجه به برخی از کارکردهای دین که در سطور فوق بیان گردید،آشکار میگردد که برای انسان مدرن بهمنظور محقق ساختن سعادت دنیوی و اخروی،نقش دین و جهان بینی دینی ضروری و اجتنابناپذیر است،یعنی باتوجه به اهمیت جهانبینی،اعم از دینی و فلسفی،و نقش علم در حل بحران زندگی انسان مدرن،در بازسازی علم تجربی مدرن باید به آن توجه کرد؛لذا میتوان با جهت دادن به نگرش انسان بهعنوان عامل معرفت و نیز وارد کردن آموزههای دینی به ساختار علم،آن را جهت الهی داده و علم دینی تولید نمود که این امر با تأثیرگذاری آموزههای دینی در مؤلفهها و متغیرهای مختلف علم امکانپذیر است."