ملخص الجهاز:
"همانطور که بخشاعظم تاریخ روسها و شورویها هم نشان داده است طبقۀ روشنفکر به آن شکلی که در روسیه بهعنوان الگوی اجتماعی شناخته شده،در آسیای مرکزی وجود ندارد،زیرا ارتباط هنرمندان وپیشهوران(به عنوان مثال مهندسین و جواهرفروشان که حرفۀ آنان شناخت کاملی از فنون راایجاب میکند و نسل به نسل به ارث میرسد)به مجامع روشنفکران همانند ارتباط تجار یاعلمای علوم مذهبی و حقوق اسلامی به این مجامع است.
2 به رغم کوششهای مدرسین بزرگ بخارا در طول قرن نوزدهم برای ادغام موضوعاتبنیادی در آموزشهای ابتدایی و انیشیدن به نوگرایی اجتماعی و سیاسی در روابط مسلمانان کهجوابگوی چالش استعمارگرایی است،این امر به جهت رنسانس روشنفکرانهای در زمینۀ سیاسیاست که زیر نظر مدارس برای طبقۀ روشنفکر طرحریزی میشود.
باید اضافهکرد،اولین طبقۀ روشنفکر تاجیکستان شوروی ب هدنبال دانشمندان شرقشناس روسیه،نقشمهمی را در تشکیل و اشاعۀ هویتی ملی بویژه هویتی تاجیکی بازی کردند که در جهت پایهریزیتاریخ اصلی متمرکز بر حرکت ملت تاجیک قبل از تهاجم ترکها و برای بهرهوری منظم از میراثفرهنگ فارسی آسیای مرکزی بود.
دومین طبقۀ روشنفکر تاجیکستان شوروی خیلی کمتر از اولین طبقه تحت تأثیر فرهنگروس قرار داشت،بویژه با توجه به جمعیت بومی بیش از پیش مهم در دوشنبه و در سایر مراکز(1).
علیرغم تقسیمات داخلی در بین گروههای رقیب،طبقۀ روشنفکر به واسطۀ چندینکلوپ و اتحادیه سیاسی که در پی گلاسنوست ایجاد شده بود،برای حفظ ارتقای زبان تاجیکبه عنوان زبان ملی جمهوری،پیوسته باقی ماند و در پایان 1989،چند ماه پس از تصویب قانونزبان تاجیک به عنوان زبان ملی،تعدادی از این سازمانها در پی حرکتی مشترک به نام«رستاخیز»به یکدیگر ملحق شدند و هدف آنان معرفی کاندیداهایی برای انتخابات پارلمانی تاجیکستانبود که برای مارس 1990 برنامهریزی میشد."