خلاصة:
کردستان به عنوان یکی از ایالت های کهن ایرانی مرکز استقرار شاخهای از اقوام ایرانی به نام کردها بود که اسم خود را به این ایالت دادند و بعدها در تاریخ تحولات ایران نقش مؤثری نیز ایفا کردند. کردستان در قرنهای ششم و هفتم آرام آرام شاهد تشکیل یک سلسله بومی – محلی با حضور خاندان بنی اردلان بود که مقارن با حاکمیت صفویان و اوج اقتدار آنان در عهد عباس اول به صورت یکی از چهار والینشین مقتدر عهد صفویه درآمد و بعدها از آغاز حکومت قاجار تا عهد ناصری همچنان قدرت و نفوذ خود را حفظ کرد. این مقاله در صدد است تا با بررسی و جستجو در متون و منابع درونی بومی – محلی کردستان اردلان و خاندان بنی اردلان در عصر قاجار، چگونگی شکلگیری ارکان درونی حکومت و تقسیمات سیاسی این قدرت بومی – محلی را بررسی نموده، تشکیلات، تقسیمات و کارکردهای سیاسی، اداری و مالی این والی نشین و ساختار درونی قدرت آنها را در پیوند با حکومت مرکزی قاجار مورد بحث و بررسی قرار دهد.موضوع این تحقیق بررسی توصیفات و وقایع چهارباغ مشهد در متون تاریخی از زمان بنای آن در دوران شاهرخ تیموری تا تخریب آن در اوایل دورة قاجار است. در همین راستا ابتدا در رابطه با مفهوم و پیشینة چهارباغ مقدمهای ذکر میگردد و در ادامه مطالبی که در مورد چهارباغ مشهد در کتب تاریخی ادوار تیموری، صفوی، افشاری و قاجار نقل شده، مورد بررسی قرار میگیرد تا بدین وسیله ابعاد تاریخی و مهمترین وقایع رخ داده در چهارباغ مزبور که بعضا بر سرنوشت کل ایران تاثیر گذارده، بهتر شناخته شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. از مهمترین مقاطع تاریخی این چهارباغ میتوان به اواخر دوران صفوی و دوران افشار اشاره کرد که شهر مشهد به عنوان پایتخت ایران و عمارت چهارباغ به عنوان تختگاه حکومتی، نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرده است. اوضاع پریشان ایران بعد از حملة افاغنه و جابجاییهای سریع قدرت در اواخر دورة صفوی به خوبی در وقایع عمارت حکومتی چهارباغ بازتاب یافته است. یافتههای تحقیق از یکسو حاکی از این واقعیت است که فضاهای چهارباغ امروزی مانند چهارباغ صفوی شهر اصفهان که بیشتر به عنوان خیابان شناخته میشوند، در دوران تیموری به عنوان کاخ- باغ ساخته میشدند که چهارباغ مشهد نیز در ابتدا از همین نوع بوده است. اما سیر تحولات شهر مشهد از دوران صفوی به بعد منجر به تغییراتی در فضا و مفهوم چهارباغ شده و آن، مطرح شدن کارکرد دارالحکومه یا مقر حاکم شهر و در ادامه تختگاه حکومت نادرشاه و جانشینان وی میباشد. از دیگر سو مرور وقایع چهارباغ مشهد در اواخر صفوی تا تشکیل سلسلة قاجار، نشان دهندة موقعیت یگانه و تاثیرگذار شهر مشهد در این مقطع زمانی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران است که شایستة شناخت و تحلیل بیشتر است.
Kurdistan as one of the Old Iranian states was the residing center of a branch of Iranian tribes; these people as Kurds called this state Kurdistan and contributed to the evolution of the history of Iran. Kurdistan gradually witnessed the establishment of a local-native dynasty called Bani Ardalan. Coinciding with Safavid rule and their climax during king Abbas the first era the Ardalan dynasty، became one of the four powerful authorized governances of Safavid era. They maintained their power from the beginning of Qajar government until the Nasery era. The attempt is made here to analyze the internal establishments and the political infrastructure formation of this local-native power، through a study of Ardalan’s Kurdistan and Bani Ardalan clan internal-native sources. In addition to study the political، financial and administrative، organizations، divisions and functions of this governance and their internal power structure in connection with Qajar central government.
ملخص الجهاز:
جایگاه و اهمیت سیاسی- جغرافیایی، موقعیت استراتژیک کردستان اردلان در مرزهای امپراطوری عثمانی، حضور و نفوذ خاندان متنفذ کهنسال اردلان ومقبولیت اجتماعی آنها، نیاز حکومت مرکزی به وجود این خاندان منتقد با وجود تفاوتهای مذهبی آنان، باعث شد که حاکمیت مرکزی مدیریت داخلی آن ولایت را با اختیارات ویژه به این خاندان واگذار نماید؛ اختیاراتی که از سوی حکومت مرکزی از زمان صفویه به ولات چندگانه در مرزهای غربی ایران داده شده بود، این والینشینها و از جمله اردلانها را به ایجاد یک ساختار سیاسی، اداری و مالی با تقسیمات خاص سیاسی درونی سوق داد تا با توجه به امکانات و مقدوریتهای خود به مدیریت داخلی قلمرو درونی این ایالت و تصمیمات متخذه در برابر توسعهطلبیهای امپراطوری عثمانی وحاکم نشین بابان بپردازند.
آنها برای اداره قلمرو خود از آغاز دارای تشکیلات سادهای بودند که از اواسط سدۀ یازدهم و در پی آشنایی با سیستم اداری، سیاسی، اجتماعی دولت مرکزی و به تبعیت از آن به تغییرات عمدهای در این ساختاردست زدند که مهمترین پیامد آن توسعه حیات شهرنشینی و ایجاد مشاغل ومناسب سیاسی جدید در دستگاه حکومت محلی اردلان بود.
ق ارائه میدهد، کردستان به مرکزیت سنه در ردیف یکی از ولایات مهم آمده است (کرزن،1380،ج1: 571) آنچه از تقسیمات اداری قاجارها از آغاز تا دورۀ مورد بحث حاصل میشود این است که تفاوت میان ایالات و ولایات در برخی از دورهها ناشی از وسعت متغیر آنان ودست به دست شدن قلمرو میان حکام و شاهزادگان بوده و گرنه از لحاظ نحوۀ ادارۀ آن، ظاهرا تفاوتی وجود نداشته و همگی، یا در دست شاهزادگان قاجاری و یا برخی خاندانهای متنفذ محلی بوده است که در امور داخلی خود تا حدود زیادی استقلال داشتندونیز در تقسیمات داخلی دورۀ قاجار اصول ثابت و دائمی وجود نداشته و بسته به میزان بیم و امید شاه نسبت به حکام، لیاقت آنان و نیز وسعت متصرفات هر ایالت، مداوم در حال تغییر بوده است (ورهرام، 79:1369).