خلاصة:
از آرزوهای ادبیات همواره آن بودهاست که خود را به موسیقی نزدیک کند. در عرصة داستاننویسی، تلاشها همواره معطوف بر ایجاد همانندی بین شعر و نثر در صور خیال و اغراض و موضوعات، و انواع موسیقی متداول در بطن و بافت عبارتها بودهاست. در مقایسه با شعر، داستان در بهکارگیری همزمان تکنوازیها و گروهنوازیها و هماهنگسازی سازها و صداها و یا تغییر مداوم در آواها و نواها و رسیدن به ساحت هماهنگ سمفونیها بسیار توانمند است. موسیقی متن رمان کلیدر، اثر محمود دولتآبادی، به¬وسیلة عناصر و عوامل مختلف شکل گرفتهاست که شماری از آنها به اختصار چنین است: گزینش کلمات خوشساخت، رعایت تناسب هجاها و واجها در چینش واژهها و جملهها، تنوع جملهبندیها، تأثیرپذیری از موقعیتها در انتخاب کلمات و ساختار جملات، تغییر مداوم در لحن بیان و ریتم روایت در آغاز فصلها، تنوع در توزیع و ترکیب شیوههای بیان، رعایت ملازمات مرتبط با نوع ادبی، همسویی نثر و روایت با جهاننگری هنری، همنوایی اطنابها و ایجازها با آهنگ روایت، پیوند مستقیم انواع پیرنگ با آهنگ روایت، هارمونی مضاعف با تیپها و طبقات، و نیز هماهنگی اجزای فرعی با ارکان اصلی در شکلدهی به موسیقی متن.
ملخص الجهاز:
موسيقي متن رمان کليدر، اثر محمود دولت آبادي، به وسيلۀ عناصـر و عوامـل مختلـف شـکل گرفته است که شماري از آنها به اختصار چنـين اسـت : گـزينش کلمـات خـوشسـاخت ، رعايـت تناسب هجاها و واجها در چينش واژهها و جمله ها، تنوع جمله بنديها، تأثيرپذيري از موقعيت هـا در انتخاب کلمات و ساختار جملات، تغيير مداوم در لحن بيان و ريتم روايـت در آغـاز فـصل هـا، تنوع در توزيع و ترکيب شيوههاي بيان، رعايت ملازمات مـرتبط بـا نـوع ادبـي، همـسويي نثـر و روايت با جهاننگري هنري، همنوايي اطنابها و ايجازها با آهنگ روايـت ، پيونـد مـستقيم انـواع پيرنگ با آهنگ روايت ، هارموني مضاعف با تيپ ها و طبقات، و نيـز همـاهنگي اجـزاي فرعـي بـا ارکان اصلي در شکل دهي به موسيقي متن .
وضعيت هايي شـبيه بـه ريـتم و آهنـگ سمفونيها، با آن کليت تام و پراجزا، در داستانهاي سنتي چندان نمودي نداشت ، امـا در روايت هاي مدرن، به دليل افزايش چشمگير حوادث و شخصيت ها، وجود خطـوط متعـدد و موازي در اغلب ماجراها و تمرکز بر اوج و فرود وقايع ، موسيقيوارگـي در سـير طبيعـي ماجراها و اجـراي طـرح و پيرنـگ داسـتانهـا، حـضور بـارز دارد، چنـانکـه بـسياري از خصوصيات صوري و صوتي موسيقي، يعني نوع سازها، نغمه ها و ملوديهـا و کـنش هـاي نوازندگان آن، در شباهت تمامعيار با داستان قرار ميگيرد.