خلاصة:
یکی از مباحث مهم و در عین حال پیچیده حقوق قراردادها، حوزه تفسیر است. تفسیر قرارداد در واقع پل ارتباطی است بین عرصه نظری حقوق با آنچه که در جهان خارج و در صحنه اجرا اتفاق می افتد. هنر یک دادرس در این است که با استفاده از اصول و قواعد حاکم بر تفسیر به رفع ابهام از قرارداد همت گمارد. نظام تفسیر، قواعد و ابزارهای خاص خود را دارد که صرفا بر اساس آن اصول، کشف اراده مشترک میسر می گردد. یکی از تکنیک های تفسیر که نقش بسیارممتازی در تبیین مفاد قرارداد و روشن ساختن مفهوم آن دارد، اصل صحت است. اصل صحت در قراردادها در حقوق اسلام و ایران (ماده 223 قانون مدنی) مورد پذیرش قرار گرفته است. این اصل که به عنوان یک قاعده جهانی درقلمرو حقوق شناخته می شود، در دیگر نظام های حقوقی و نیز کنوانسیون ها و رویه های قضایی بین المللی، صراحتا مورد توجه قرار گرفته است. نکته حائز اهمیت این است که بین مفهوم اصل صحت درحقوق ایران با آنچه که در حقوق تجارت بین الملل حقوق کشورهای غربی به عنوان اصل صحت در تفسیر که همان «عدم لغویت عبارات قرارداد» است، تفاوت اساسی وجود دارد. گر چه اکثر حقوق دانان ما بین این دو مفهوم خلط کرده اند و برخی دیگر بین این دو قاعده در حقوق ایران و سایر نظام های حقوقی تفاوت قائل شده اند، لیکن به نظر می رسد اصل صحت در تفسیر قراردادها در حقوق غربی کاملا منطبق با اصل صحت مصطلح درحقوق ما نباشد بلکه تنها به عنوان یکی از آثار حقوقی آن شناخته می شود. در این پژوهش سعی شده است که دو قاعده فوق، ارتباط بین آن ها و همچنین آثارحقوقی آن مورد مطالعه قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
اصل صحت در تفسیر در حقوقمعاهدات بینالمللی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است که به موجب آن همه قیود و شروط یکمعاهده تا جائی که امکانپذیر است،باید معنای درست و کامل به آنچه که طرفین معاهدهخواستهاند داده شود تا آنها بتوانند حقوق و تعهدات خود را به طور صحیح اجرائی کنند )62:6991,ydobetalleppa( .
حال آنکه اصل صحت که در حقوق غربی رایج است به این معنا است کههرگاه از مفاد یک سند دو تفسیر نسبتا مساوی قابل اعمال باشد،به طوری که براساس یکتفسیر الفاظ مورد ابهام نامعتبر و برمبنای تفسیر دیگر آن عبارت معتبر و صحیح تلقی گردد.
یکی از آثار مهم اجرای اصل صحت این است که شرط یا عبارت مبهم در هرقرارداد را باید بهگونهای تفسیر نمود که مستلزم عمل لغو نباشد و این همان چیزی است که در حقوق خارجیتحت عنوان »sigam ser tu« در حوزه تفسیر به کار گرفته میشود )7:7002,reuanegov( .
زیرا هرگاه عبارتر در قرارداد به کار رود که تاب دو تفسیر متفاوت راداشته باشد،اقدام براساس حسن نیت سبب میشود که آن عبارت دارای اثر حقوقی باشد،یعنیمتعاملین برمبنای حسن نیت قرارداد منعقد نمودهاند و در آن زمان،قصدشان براین بود که تمامالفاظ و مندرجات قرارداد دارای معنا و مفهوم صحیح و معتبر باشد،لذا چنانچه به هنگام اجرا،یک طرف ادعا نماید که عبارتی در قرارداد مبهم است و دلیلی ارائه نکند،اگر لفظ مزبور را حملبرمعنای غیر صحیح کنیم برخلاف مقتضای اصل حسن نیت عمل کردهایم.
4002,17-1pp,huoH ylimE?lessaV ytpmE)ylraeN(A:wal tcartnoC nI htiaF dooG fo enirtcoD ehT P} (اصل تقدم معنای معتبر)امکان این امر وجود دارد و براساس اصل حسن نیت به عبارت مبهممعنایی را باید داد که صحیح تلقی گردد.