ملخص الجهاز:
"سپاهی دانش همه ماهه مبلغی از بودجه دولت دریافت میدارد که او نیز آنرابنوبه خود خرج میکند مثلا قسمتی از آنرا نان گوشت پنیر و اغذیه میخردقسمتی دیگر را برای خرید خدمات مصروف میدارد و احیانا ممکن استبخش کوچکی را نیز پسانداز و یا برای خانواده خود بفرستد همین سپاهی دانشمنبع درآمدی برای افراد دیگر که در آن ده زندگی میکنند میگردد که آنها نیزبنوبه خود آنرا خرج کرده و باز بدیگران میدهند در حقیقت با در نظر گرفتن ضریبپسانداز یعنی بخشی از درآمد که خرج و بخش دیگر که پسانداز میشود میتوانبا یک حساب ساده درک کرد که مثلا دریافت 300 تومان حقوق دولتی بوسیله سپاهیدانش چه آثاری بر اقتصاد ده خواهد داشت خصوصا آنکه اگر فرض کنیم که دهیک جامعه بستهای از لحاظ اقتصادی است و کلیه مایحتاج خود را تهیه میکند(گرچه این فرض عملا برای یک ده جز در حالت بسیار ابتدائی محال و غیرممکن میباشد ولی این فرض را میتوان در مورد یک جامعه وسیع چون یککشور که تماما مصارف خود را خود ایجاد میکند نمود).
اکنون اگر مثال فوق را تعمیم دهیم و فرض کنیم که در یک سال مثلا دولت یک میلیاردریال بر مخارج مصرفی خود بیافزاید و بطور متوسط مردم ایران 0/05 از درآمد خود را پسانداز نمایند در نتیجه درآمد افزایش یافته مردم به 20میلیارد ریال خواهد رسید و در نتیجه چنانچه پیرو نظریه مقداری پولباشیم بنظر میرسد که این افزایش مخارج دولت موجب ایجاد تورمخواهد گشت ولی بچند دلیل اساسی کمتر ممکن است این وضع پدیدار شود اولا کهدولت مقادیری نیز از درآمد مردم را بوسیله مالیاتهای مستقیم دریافتمیدارد و این عمل موجب میشود که ضریب عکس عمل پیش گفته را باعث شودیعنی وقتی دولت قسمتی از درآمد مردم را دریافت میدارد پولی را که یکفرد ممکن بود خرج نماید و ایجاد درآمد برای دیگران کند از آنها گرفتهاست و ضریب افزایش عکس میگردد یعنی هر درآمدی که دولت بدستمیآورد با توجه بضریب پسانداز چندین برابر درآمد حاصله مردم کاهشرا میدهد."