ملخص الجهاز:
"کتاب نظریۀ نقیضه:آموزههایی از شکلهای هنریقرن بیست از منابع نظری مهمی است که خوانندگان و منتقدان را در درک نقیضه یاریمیکند و ابزار نظری لازم را برای نقد و بررسی آثار نقیضهای فراهم میآورد.
برای مثال،وی در اشاره به مفهومنقیضه در دورۀ رمانتیکها میگوید آمیزهای از«مدح و ذم آثار قبلی3»بوده است و اینباعث میشود نقیضههای این دوره را دارای دو وجه بدانیم:نقادانه و در عین حالتحسینآمیز.
فصل دوم با عنوان«تعریف نقیضه»انتقاداتی به تعاریف موجود نقیضه وارد میکندو ترجیح میدهد تعریف سادهای را ارائه کند که برونداد مشترک تمام نظریهها را-کهدر طول قرنها دربارۀ نقیضه گفته شده است-در خود داشته باشد.
مهمترین چیزهاییکه لیندا هاچن در بازنگری تعریف نقیضه مطرح میکند معطوف به این موارد است:الف)حد و مرز نقیضه با سایر ژانرهای مشابه و مرتبط؛ب)دامنۀ نقیضه از لحاظدرازای متنی؛ج)کارکرد نقیضه.
بنابراین،گرچه نظریۀ هاچن در باب نقیضه از اینحیث که هم رمزگشاست و هم متن را دربرمیگیرد ماهیتی بینامتنی دارد،بافتشکلگیری آن گستردهتر است:هم رمزگذاری و هم اشتراکی بودن رمزها-میانآفریننده و دریافتکنندۀ متن-اهمیت مرکزی دارد و در فصل پنج مورد بحث قرارمیگیرد.
اما هاچن دامنۀ محدودی را که ژنت برای نقیضه قائل است،بسط میدهد و آن را در حد کل متن هم میداند.
هاچن در این فصل به دامنۀ موضوعات نقیضه میپردازد:آیا نقیضهانعکاس زندگی است یا آثار هنری؟سؤال او به این مربوط میشود که آیا نقیضۀ هنردربارۀ هنر است یا هنری که زندگی را به تصویر میکشد؟گرچه وی با باختین هم نظراست که میگوید نقیضه بیشتر به آثار هنری معطوف است تا جهان،نقیضه را بیاناحساسات دربارۀ مسائل و موقعیتهای زندگی هم میداند."