خلاصة:
سینما به عنوان یکی از صنایع فرهنگی، ارتقاء دهنده هویت، حافظه، رویا و پروژه های جمعی است. واضح است که کشور مکزیک نیز برای معرفی هویت جمعی خویش به جهانیان از این صنعت بهره برده است. بررسی چگونگی بهره بری مکزیک از این صنعت، می تواند گام موثری در بهبود سینمای این کشور به شمار آید. رویکردهای منشاشناسی ملت ها، بر فرهنگ، به عنوان پیش شرطی ضروری برای ساخت و تجربه هویت ملی، اتفاق نظر دارند. آنچه یک فیلم را در ارتباط با سینمای یک ملت قرار می دهد، «فرهنگ عمومی و جمعی یک ملت» است. فیلم «جهنم»، علی رغم پرداختن به قاچاقچیان موادمخدر در مکزیک، تنها هویت فرهنگی و ملی بخش شمالی مکزیک را بازتاب می دهد. از طرف دیگر، مکزیک هنوز راه زیادی را تا تحقق اهداف انقلابی خویش پیش روی دارد. اتخاذ رهیافت شفاف سازی و مقابله با مسائل اجتماعی در این فیلم، نشان از این دارد که سینمای مکزیک بر آن است تا گام های مهم در راستای تحقق این اهداف بردارد. در پژوهش حاضر، رویکرد انتقادی فیرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و در وجوه روایی، ادبی و سینمایی فیلم «جهنم» به کار گرفته شده است.
ملخص الجهاز:
"علاوه بر این کارگرداناین سؤال را در ذهن نقاد مخاطبانش ایجاد کرد که مکزیک با وجود گذشت دویست سال ازاستقلال و صد سال از انقلاب در چه جایگاهی ایستاده است؟ وجوه گفتمانیوجه ادبی بررسی نظرات تیسلی (yelsaeT) و ویلدر (redliW) در فیلم«جهنم»نشان میدهد کهاین فیلم با هیچ کتاب ادبی خاصی در ارتباط نیست،اما ادبیات روایی حاکم بر آن،ادبیاتناپسند است که نشان از رایج بودن بیسوادی و در نتیجه نداشتن تحصیلات بین فرهنگصحنهای که بنی از قصدش برای برگزاری کلاس زبان میگوید و با تمسخر اطرافیان مواجهمیشود و یا این که شخصیت شهردار شهر،فلیکس،که کاملا مؤدبانه سخن میگوید،بهصورت کمیک نشان داده شده،تا خندۀ تلخی بر اوضاع موجود زده شود.
اسطورههای مشترک و خاطرات تاریخی:واضح است که شخصیتهای استقلال مکزیکو انقلاب مکزیک چون میگل هیدالگو و کستیا،آگوستین د ایتوربیده،بیسنته گررو،امیلیانوزاپاتا و پانچوبیا،اسطورۀ تمام افرادیاند که در محدودۀ کشور مکزیک،واقع در همسایگیایالات متحده و گواتمالا و بلیز زندگی میکنند،اما همانطور که در فیلم هم مشاهده میشود،برخلاف کودکان شهری که فرهنگ هالیوودی اسطورۀ آنان را سوپر من و بت من و اسپایدرمن ساخته است،کودکان شمالی مکزیک اسطورههای خویش را افرادی میدانند که به کار موادمخدر اشتغال دارند و این بخش نیز فرهنگ شمالی مکزیک را از سایر خردهفرهنگهای آنجدا میکند.
اینک پس از تأیید نتایج حاصل از تحلیل گفتمان انتقادی فیلم«جهنم»،میتوان استدلالکرد که کشور مکزیک پس از گذشت دویست سال از استقلال و صد سال از انقلاب،درجایگاه آگاهسازی مخابان صنایع فرهنگی خویش ایستاده است و ساخت فیلمهایی چون«جهنم»نشان از وجود سیاستهای شفافسازی و رودررویی با مسائل اجتماعی در سینمایمکزیک دارد که گامی مهم در راستای تحقق اهداف انقلابی محسوب میشود.
/etrap-ar3-onacixem-enic-le-ne-lanoican ,htaK nI,noitaN dna ytitnedI."