ملخص الجهاز:
"روبهرو باشد کهبه عناوین مختلف،صاحبان تولید و ایجادکنندگان اشتغال را وادار بهپرداختهای بیحساب و کتاب میکنند که چیزی کمتر از نقرهداغ کردننیست،چه وضعی پیش میآورد؟مسلما جمعی از مردم یا مالیات وعوارض نمیدهند،یا ارقام صحیح مربوط به کسب و کار خود را اعلامنمیکنند و درهر حال برای هرکاری متوسل به دروغ میشوند.
آیا گرانفروشی واجحاف به مردم از طرف هرکس که باشد یک منکر نیست؟ تلفن 1000 تومانی را به 117 هزار تومان فروختن،اتومبیل 30هزار تومانی را به بیش از یک میلیون تومان عرضه کردن(و تازه قیمتآنها را در بازار آزاد به خیلی بالاتر از این ارقام رساندن)،قیمت بلیت100 تومانی هواپیما را تا نزدیک 2000 تومان بالا بردن،بنزین لیتری 6ریالی را به لیتری 50 ریال فروختن(و تازه مترصد افزایش همین قیمتهم بودن)،بلیت 2 ریالی اتوبوس شرکت واحد را به یک تومان و 2 تومانرساندن،بهرۀ 4 درصدی وام بانکی را 25 درصد حساب کردن،دربرنامهها و مصاحبههای تلویزیونی و مطبوعاتی دریافت شهریۀ مدارسرا انکار کردن ولی اجازه دادن به مدیران مدارس که از اولیای بچههاهرقدر میتوانند شهریه بگیرند،و نیز اجازه دادن به تأسیس مدارسی بانامهای عجیب و غریب مدرسه غیر انتفاعی،مدرسۀ نمونه،مدرسۀنمونۀ مردمی و...
دریافت شهریههای بالای یکصدهزار تومانی در اینمدارس،آیا منکر نیست؟ اگر به گفتۀ بعضی از مقامات مسؤول(و حتی گاهی غیرمسئول)گرانکردن صحیح است،پس چگونه است که گران کردن حقوق و دستمزدحقوق دیگران،که همه چیز را گران میخرند،صحیح نیست؟سالها پیشیک حقوقبگیر با مجموع حقوق 10 تا 15 روز خود یک خط تلفن،و باحقوق 6 ماه الی یک سال،یک دستگاه پیکان به راحتی میتوانستخریداری کند،و بالاتر از این با حقوق 3 سال خود صاحب یک آپارتمانمیشد."