خلاصة:
آثار ادبی هر قوم و ملتی نشان دهنده سیر فکری آنهاست، و تحلیل این آثار می تواند از جنبه های مختلف کمک شایانی به روشن شدن این روند کند. اندیشه فلسفی در ایران، خصوصا از قرن پنجم به بعد، به ویژه پس از تالیف تهافت الفلاسفه غزالی، وارد مرحله جدیدی شد و رو به افول نهاد؛ بررسی آثار فکری این دوره، بیان کننده سرنوشت تلخ فلسفه و فلاسفه در آن روزگار است. خاقانی یکی از سردمداران ستیز با فلسفه و فلاسفه در آن دوره است، و شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات ایران از این حیث بی نظیر است. وی به تاسی از اندیشه های زمانه، به ویژه آراء و افکار امام محمد غزالی، ضمن تازش به فلسفه و فیلسوف، خصوصا افلاطون، ارسطو و پیروان آنان، تقسیم بندی صوفی مآبانه ای از عقل ارائه می دهد: عقل جهان طلب و عقل خدا پرست. از دید وی عقل تنها در معنای اخیر به کار می رود و هر تفسیر و معنایی جز این، نکوهیده و مذموم است. در این مقاله می کوشیم با استناد به نمونه هایی از تازش خاقانی بر فیلسوفان و ذم آنان، در دیوان اشعار وی، دیدگاه او را درخصوص فلسفه و فیلسوفان بررسی کرده و سپس، با توجه به دیگر متون، نگرش او را در خصوص عقل و انواع آن بیان کنیم.
ملخص الجهاز:
"به این دلیل معرفت را در کنار فلسفه آوردم تا نشان دهم که صرفا لازم نیست کتابی فلسفی باشد تا به واسطه ذات موضوع به مباحث عقل و نفس عقل توجه شود؛اتفاقا اکثر کتب عرفانی نیز فصل مشبعی را به چنین موضوعی اختصاص داده و برخی هم رساله یا کتابی مستقل در موضوع عقل به نگار درآوردهاند؛نظیر رساله عقل و عشق نجم رازی یا عقل سرخ سهروردی؛آنچه مهم است این است که همگان به نوعی دنبال کشف حقیقتاند و کار فلسفه هم چیزی بیش از این نیست؛چنانکه کاپلستون میگوید:«تاریخ فلسفه نمایش جستجوی حقیقت از سوی انسان از طریق استدلال و برهان است».
(مولوی،1381،ص 36)چنین تعبیری درباره عقل بر حدیثی از حضرت صادق(ع)مبتنی است:احمد بن ادریس عن محمد بن عبد الجبار عن بعض اصحابنا رفعه الی ابی عبد الله(علیه السلام)قال قلت له ما العقل قال ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان قال قلت فالذی معویه فقال تلک النکراء تلک الشیطنه و هی شبیهه بالعقل و لیست بالعقل،مولوی نیز با توجه به این مضمون است که میگوید: غیر این عقل تو حق را عقلهاست#که بدان تدبیر اسباب سماست که بدین عقل آوری ارزاق را#زان دگر مفرش کنی اطباق را (فروزانفر،1381،ص 495) خاقانی نیز با همین زمینه فکری و فرهنگی به تقسیمبندی عقل میپردازد؛و در برخورد با عقل[فلسفی]شیوه مرسوم زمانهاش را در پیش میگیرد؛یعنی عقلی درخور ارزش است که ما را به باری تعالی نزدیک کند؛غیر از آن،عقل آفت است."