خلاصة:
مطالعات هیوم در فلسفه دین، در پی سنجش دلایل اقامه شده بر درستی عقاید دینی و بررسی علل پدیدهای به نام دین، در تاریخ و اجتماع است. وی برای انجام این دو کار، در اغلب مواقع، روش تحقیق واحدی را به کار گرفته، آن را «استدلال آزمایشی» و یا «استنتاج علی» نامیده است. علت استفاده هیوم از این روش، تجربهباوری اوست. وی معتقد است داوری درباره همه امور واقع، از جمله مؤلفههای باور دینی، همانند باور به وجود خدا یا بهوقوع معجزات، باید به روش استنتاج علی صورت گیرد. مسائلی را که هیوم در فلسفه دین مورد بررسی قرار داده، از یکسو تحتتأثیر این دیدگاه روششناختی است و از سوی دیگر به اقتضای موقعیت خاص تاریخی زمان اوست؛ زیرا در روزگار هیوم، دینطبیعی یا عقلانی و به ویژه مباحث خاصی همچون: برهان نظم و برهان معجزه، موردتوجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس هیوم اینگونه مباحث را در اولویت تحقیقات خود در قلمرو فلسفه دین قرار داده است.
ملخص الجهاز:
"این کار اخیر او را ــ چنانکه قبلا اشاره کردیم ــ میتوان تلاشی دانست برای حل معضل پدید آمده در علم جدید، مبنی بر اینکه، انسان از سویی پارهای از طبیعت است و باید موضوع و محل قوانین حاکم بر آن باشد و از سوی دیگر، موجودی عقلانی و اخلاقی است و دارای جنبههایی ویژه است، پس چگونه میتوان به روش عالمان جدید درباره او داوری کرد؟در ادامه به روش علمی مورد تأیید هیوم میپردازیم و تقریر وی از روش آزمایشی را بیان میکنیم.
4. موضع هیوم در برابر دین طبیعی و وحیانیتا به حال دو موضوع مهم برای فهم چرایی و چگونگی رویکرد هیوم به موضوعاتی خاص در فلسفه دین را مطرح کردهایم: اولا، باز نمودهایم که چرا هیوم به مسئله روش اهمیت ویژهای داده است و نیز به اجمال با روش مورد تأیید او در بررسی امور واقع آشنا شدهایم و ثانیا، دریافتهایم که در روزگار او دفاعیات از اعتقاد دینی در دو مسیر متفاوت دفاع از دین عقلانی و دفاع از دین وحیانی جریان داشته است.
البته براهین دیگری از برهانهای موردنظر مدافعان دین عقلانی هم مورد توجه هیوم قرار گرفتهاند، ولی درباره آنها به اختصار سخن رانده و تنها به این بسنده کرده است که نشان دهد این براهین اساسا روش نادرستی را برای اثبات وجود خدا پیش گرفتهاند."