خلاصة:
افلاطون در «جمهور» بر اساس مبانی معرفتی و هستی شناسانه به صورتبندی آرمانشهری پرداخته است که می توان آن را جزء نخستین صورتهای اندیشه جامع و منسجم در باب سیاست دانست. این آرمانشهر از دیرباز مورد تفسیر و برداشتهای مختلف قرار گرفته است. نوشتار حاضر در صدد است با خوانش آرمانشهر جمهور در بستر سیاسی اجتماعی یونان کلاسیک از یک سو و مبانی فکری و فلسفی آن از سوی دیگر، وجه تمایز مقوله آرمانشهری در تفکر افلاطون را از دیگر صورتهای آرمان اندیشی مورد بررسی قرار دهد. در پرتو این خوانش به نظر می رسد ویژگی پولیس محوری یونان باستان و مبانی فلسفی چون ایده ها و نسبت آنها با واقعیت، ایده خیر و ... موجب شده است مقوله آرمانشهری در منظر افلاطون از هر نوع ایدآلیسم ذهنی، آرمان گرایی ناکجا آبادی و هزاره باوری متمایز گردیده، در عین ایده ال، واقعی باشد
ملخص الجهاز:
Laws ومتأثر از فضای سیاسی ـ اجتماعی پولیس محور یونان باستان از یـک سـو و مبـانی فلسفی و نظری افلاطون که آرمان شهر بر آنها استوار اسـت ، از سـوی دیگـر، مقولـه آرمان شهر در جمهور افلاطون مورد مطالعـه و بررسـی قـرار گیـرد و تفـاوت آن از صورت های دیگر آرمان شهر برجسته شود.
نکته ای که مقاله بر آن تأکید دارد، توجه به مبانی اندیشه آرمان شهری افلاطـون در جمهور است ، مبانی ای که موجب می شود آرمان شـهر افلاطـون در عـین ایـدئال بودن ، واقعی هم باشد و درست به همین دلیـل از دیگـر صـورت هـای آرمـان شـهر متمایز شود؛ به عبارت دیگر تأکید مقاله بر خوانش مسئله آرمـان شـهری در جمهـور بر اساس مبانی فلسفی چون منظر افلاطون به امر واقعی و ایدئال ، ایدهها، ایده خیـر، مراتب معرفت و فضای پولیس محور است ؛ مبانی که به آرمان شهر جمهـور سرشـتی کاملا فلسفی ـسیاسی می بخشد.
(٧) در جمهور نیز که افلاطون درصدد فراهم کردن بهترین زندگی بر اساس مبـانی فلسفی است همین ارتباط با پولیس وجود دارد زیرا اساسا به نظر افلاطـون تفکـر و سوفوس ٢ منتزع و بریده از پولیس امکان تولد ندارد بلکه باید این دو را در رابطـه ای متقابل و درهم تنیده با هم در نظر داشت .
(٢٦) با این توصیف باید گفت آنچه به نظر افلاطون به فیلسوف مشروعیت ورود بـه عرصه سیاسی و شکل دادن به امور آرمان شهر را می بخشد، همان معرفت حقیقـی و شناخت امور واقعی به تعبیر افلاطون است .
Strauss,Historyof political philosophy,Op. cit.