خلاصة:
دین مبین اسلام، دینی کامل، شامل و فراگیر است که در تمام زمینه های زندگی بشری راهکار عملی و ابزار و برنامه های عینی ارائه نموده و یکی از عرصه های مورد توجه و عنایت قرآن کریم، مسئله فرماندهی و هدایت نیروها در عرصه های دفاعی-نظامی بوده است. امام خمینی به عنوان زعیم و رهبری اسلامی پس از فترت نسبتا طولانی دوران پر فروغ حکومت صدر اسلام و خلفای اسلامی، بار دیگر در مشرق زمین طلوع کرد و بیرق بر زمین مانده حکومت شیعی- اسلامی را در جهان برافراشت. این حرکت انقلابی از آن رو دارای اهمیت است که این مرجع عالیقدر، با رهبری و هدایت نیروهای نظامی کشور در مسئولیت «فرماندهی کل قوا» عملا توانایی و اقتدار یک رهبر دینی را در امور خطیر حکومتی و نظامی اثبات، و پاسخ عینی و مثبت این سوال را که «آیا دین می تواند متولی امور سیاسی- نظامی مردم نیز باشد؟»، در عمل به بشریت ارائه نمود. در این پژوهش، وجوه «راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی» فرماندهی آن رهبر فقید و فرهیخته در جنگ تحمیلی هشت ساله رژیم بعثی عراق علیه کشورمان به عنوان الگویی کامل برای همه رهبران و فرماندهان نظامی در حکومت اسلامی ترسیم گردیده است.
ملخص الجهاز:
"(مؤمنی؛1386،ص 115)1از این میان صدور اوامر حکیمانه و دقیق ایشان به منظور تثبیت ارتش،تشکیل کمیته انقلاب،تأسیس سپاه پاسداران و تشکیل بسیج مردمی در راستای تحکیم ارکان نیروهای نظامی و انتظامی با هدف حراست و صیانت همه جانبه از انقلاب نوپای کشور عزیزمان در نوع خود و در قیاس با سایر انقلابهای شکل یافته در جهان بینظیر بوده و به معنای دقیق کلمه گویای کیاست و هوشیاری عمیق آن امام بزرگوار است؛مؤید مدعای ما پیام تاریخی ایشان در 28 اسفند ماه 1357 به مردم کردستان پس از حملۀ گروهی از بدخواهان به ارتش است که فرمودند:«ارتش،ژاندارمری و پلیس باید بدانند که از این به بعد حافظ مصالح و استقلال مردم مسلمانند و اگر کسی به آنها حمله کند از مردم مسلمان نیست و عمال اجنبی است(مؤمنی؛1386،ص 98).
امام بزرگوار در چنین شرایطی به نیکویی هرچه تمامتر جنگ را هدایت کرد،به طوری که در مرحلۀ اول با فرمان عمومی به نیروهای مسلح،جلوی پیشروی دشمن را سد نموده و در مراحل بعد پس از تثبیت یگانهای خودی در مرزهای زمینی و دریایی سراسر کشور با هوشیاری و مشورت با افسران مجرب،با دانش و متعهد سطوح عالی ارتش و نیز ایجاد وحدت و همدلی میان آنان و فرماندهان سپاه پاسداران،ابتکار عمل در جنگ را به دست گرفته و با رهنمودهای حکیمانه ایشان سیر باز پسگیری مناطق اشغالی کشور از دشمن بعثی و سلسله عملیاتهای منظم و نامنظم به منظور پیشروی به داخل خاک عراق آغاز و در نهایت با در نظر گرفتن شرایط و مصالح کلی داخلی و خارجی ناگزیر از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت گردید که این مقوله،خود در محل دیگری در خور بحث است."