خلاصة:
مقاله حاضر سعی در تعریف ادبیات عامه پسند و ویژگی های آن داشته و نویسنده در تلاش است تا ادبیات عامه پسند را با توجه به ویژگی های آن به مثابه یک گونه ادبی معرفی نموده و ویژگی ها و تمایزات ادبیات عامه پسند ایرانی را مشخص نماید. در این مقاله ضرورت بررسی ادبیات عامه پسند توسط محققان علوم اجتماعی به عنوان گونه ادبی متاثر و اثرگذار بر فرهنگ جامعه، بیان شده و نویسنده با تبیین این ادبیات در چارچوب نظری مفهوم فرهنگ عامه پسند و فرهنگ متعالی، به معرفی دو دیدگاه مرسوم در قبال این نوع ادبی می پردازد و با توجه به موارد سلبی و ایجابی نسبت به وجود و گسترش ادبیات عامه پسند به معرفی رویکرد سومی برای رفع نواقص و کاستی های موجود ادبیات عامه پسند و شناسایی و تقویت نقاط قوت و کاربردی آن در جهت بهره گیری از ظرفیت های این نوع ادبی اشاره می کند. همچنین، گونه ادبی ادبیات عامه پسند را پیشنهاد داده و تبیین می شود که وجود تعهد به ارزش های دینی و انسانی در تمامی گونه های ادبی و از جمله ادبیات عامه پسند امکان پذیر بوده و با داشتن این ویژگی، ترویج ادبیات عامه پسند ضروری به نظر می رسد.
This article tries to offer a definition of popular literature and its characteristics، with the purpose of distinguishing it as a separate genre. The necessity of surveying this genre، which is both affecting and being affected by society’s culture، is then emphasized، and by defining the subject within the broader theoretical framework of popular culture and sublime culture، two typical views about this kind of literature are introduced، and by considering the positive and negative attitudes towards the existence and expansion of that in the society، a third attitude is presented which aims at eliminating the existing shortcomings on the one hand، and recognizing and stimulating the strong and practical features of it on the other، in order to benefit from its capacities. Furthermore، a new dimension is proposed to be added to this type of literature i.e. commitment in its human and religious meaning which could contribute further to the necessity of propagating it in the society.
ملخص الجهاز:
"محققان و صاحبنظران رمانهای عامهپسند،ویژگیهایی را برای این ادبیات مطرح میکنند و آنها را دلیل سرگرم نمودن مخاطب خود میدانند و باتوجه به رویکردهای مختلف فرهنگی و ادبی،برای آنها کارکردهای مثبت و منفی ذکر میکنند که البته در همه آثار اینگونه ادبی تمامی این ویژگیها بارز نیست و این ویژگیها عبارتاند از: 1-احساساتگرایی(سانتی مانتالیسم):در این نوع رمانها نویسنده در تلاش است تا با ساخت موقعیتهای بغرنج،شخصیتهای داستان را در شرایط حساسی قرار دهد و با تهییج احساسات درونی خواننده،به نوعی حس ترحم در مخاطب نسبت با کاراکترها ایجاد کند.
در مورد ادبیات عامهپسند نیز تنها زمانی میتوان،توصیه به مطالعه و ترویج آن نمود که نویسندۀ عامهنویس با تمسک به اصولی که مبتنی بر ارزشهای انسانی و دینی است،ویژگیهای سلبی و جنبههای منفی اینگونۀ ادبی را به حد اقل رسانده و مخاطب را از جنبه سرگرمی صرف و خالی از هرگونه تفکری که زمینهساز فرار از زمان و جهان خارجی و واقعیتهای اجتماعی است،به جنبههای تأمل برانگیزتر که در عین وجود جذابیت و ویژگیهای لازم جهت ایجاد فضای سرگرمکننده برای خواننده است،سوق دهد و نگاه او به مخاب به مثابه نگرش به انسانی باشد که در هر لحظه حتی اوقات فراغتش،نیازمند شناخت بیشتر از خود و جهان واقعی،بسط گسترۀ تجربۀ عاطفی و احساسی و آیندهنگری است و خود را در رابطۀ داشتن تعهد نسبت به همنوع خود تعریف میکند."