خلاصه ماشینی:
"این توده پر حجم و مواج،گاه از سر خشم کشتی و دریانوردانی را به کام خویش میکشد که دلیرانه بر سطح آن بر کشتی نشستهاند و قصد گذر از آنرا دارند؛زمانی هم این دریانوردان به ساحل میآیند، خسته و اندوهناک در قهوهخانه ساحلی جامی میزنند،بعد کورمال کورمال به سوی خانه میروند تا میرسند به بادبانی و بادی که در کنار خرسنگی است و از آنجا میوزد،و بعد تصویر کشتی را میبینیم: و کشتی شکستهای که بیاعتنا به توفان سالهاست به گل نشسته واژههای اشعار ایرانی و فضای شعر او،غالبا به قسمی با دریا و ساحل پیوند دارد.
در اشعار مدرن ما و در اشعار نخستین آتشی اعتراض و اعتراض سیاسی چیرگی داشت که گاه به تصریح و زمانی به تلویح پدیدار میشد اما در شعر ایرانی آنچه به پیشنما میآید دیالوگ و گفتمانی با گذشته است که هنوز نیز ادامه دارد، بیشتر تفسیر است تا توجیه.
اگرچه شعر توصیفی نیز در نوع خودش، خیالبندی و شعرآفرینی است اما به راستی نمیتواند فضایی بسازد که در آن اجزاء و عناصر همبسته شعر بتوانند امکان و ظرفیتهای لازم برای کنش جادویی زبان برای به وجود آوردن وضعیتی فراگیر فراهم آورند اما در شعر وضعیت،شاعر میتواند چند نظام دلالت را درهم فشرده کند و واژگان شعر را در چنان موقعیتی قرار دهد که زیر تماس و فشار پر شدت *فرم کار ایرانی،همان فرم کار شاملو است،صورت ظاهر آن به قطعهای نثر مانند است که عمودی بنویسند؛با مکثها،سطرهای کوتاه و بلند،گاهی حذف فعل با قرینه یا بدون قرینه،بیوزن عروضی یا نیمایی و با موسیقی درونی واژهها،جملهها و کل قطعه و تأکید بر واژههایی ویژه."