خلاصه ماشینی:
"اما اسقف،به علت انتظار ثروت زیادی که در اختیار دختر است او را برای همسری با برادرزاده خود درنظر گرفته و پدر دختر،که مردی عجیب است و به گوینده داستان هم نظری موافق دارد،گمان دارد که نمیتواند با این درخواست مخالف ورزد.
موفقیت این سبک را مطمئنا چنین هم میتوان توجیه کرد که جبران با مضمون قرار دادن ساختارهای سنتی اجتماعی و معیارهای رفتاری،که طبعا مانع رسیدن مردم حساس به آرزوهایشان میشد،به طرح یک مشکل حیاتی روی آورده بود که در آن زمان جوانان عرب،به علت آشنایی روزافزون با مقتضیات اجتماعی آزاد اروپایی،به شدت تحتتأثیر آن قرار داشتند.
این آثار به کرت به تجدید چاپ رسیدهاند و حتی امروز نیز گروهی خواننده برای خود دارند حتی در اروپا که جبران در گذشتهای نزدیک،به علت زبان شاعرانه و شهرتی که به عنوان نمونه اصلی (به تصویر صفحه مراجعه شود) «فرزانه شرقی»آن هم در محافلی نهچندان آگاه،به دنبال تألیف آثاری به زبان انگلیسی برای خود دست وپا کرده بود،درست به بت مورد توجه مردم تبدیل شد.
اما درعوض آن گروهی از خبرگان ادب عرب، که تعدادشان رو به فزونی است و اعتلای هنرمندانه و محسوس رمان و داستانهای کوتاه را در سرزمینهای عربیزبان زیر نظر گرفتهاند و در داوری خود ابزارهای مناسب را برای سنجش کیفی به کار میگیرند،امروز ارزش این آثار را با درنظر داشتن محدودیتهای بسیار حداکثر«مثبت» میدانند.
حتی زمانی به نامزدی شاعر درآمد اما این دو هرگز ازدواج نکردند و سرانجام نیز به یکی از خواستگارانش آری گفت:باربارا یانگ،دومین یار او بود که تا دم مرگ جبران از وجود ماری هاسکل خبر نداشت."