خلاصه ماشینی:
"علت این تغییر شیوة تدریس چه بود؟ همان افرادی که شروع به کار کردند (آندره گدار، مادام امینفر و مهندس فروغی)، که تحصیلکردة خارج از ایران بودند، تفکر مدرنتری نسبت به افراد دیگر داشتند، و توانستند سیستم آموزشی دانشکده را جدیدتر کنند؛ مثلا یکی از مهمترین دروسی که برای دانشکده گذاشتند، برنامة اسکیس (طراحی تخیلی) بود.
در هر حال، این مرحله از مهمترین تغییرات زمان دانشکده هنرهای زیبا بود؛ چون دانشجویان از تقلید صرف و کپیکاری رو به تخیل و ذهنیت خود میآوردند که شیوهای کاملا متفاوت از شیوههای قدیمی بود.
به نظر شما دانشکدههای دیگر در توسعة مدرنیسم به میزان دانشکده هنرهای زیبا تأثیرگذار بودند یا خیر؟ همان طور که میدانید دانشکده هنرهای تزئینی چند سال بعد از تأسیس دانشکده هنرهای زیبا، تأسیس شد، آیا این دانشکده هم در مسیر حرکتی مدرن، به اندازة هنرهای زیبا، مؤثر بود؟ اساتید هنرهای تزئینی هم از میان فارغالتحصیلان هنرهای زیبا دعوت شده بودند، مثل خانم شکوه ریاضی، حسین کاظمی و خود من و آقای حمیدی.
نظرتان دربارة سطح پژوهشی اکثریت مدرسین دانشکده چیست؟ در مقایسه با دانشکدههای علمی همواره میزان پژوهشگری و انتشار کتاب و مقاله در بین استادان هنر پایین بوده، علت آن هم مشخص است؛ چون هنرمندی که دست به قلم دارد و تمام وقت خود را مصروف خلق آثار هنری میکند و بخش اندکی از وقت خود را صرف آموزش مینماید، دیگر وقت لازم برای پژوهش نخواهد داشت."