چکیده:
تحریم یکی از ابزارهای اجبار کننده بین المللی دولت ها برای تغییر رفتار آن ها است. این ابزار در واقع مبتنی بر نفی اصل برابری دولت ها و از ابزارهای خصومت آمیزی محسوب می گردد که یک یا چند کشور علیه دیگری وضع و از او می خواهند تا تغییرات چشمگیر و بنیادینی را در هنجارها، ساختارها و رفتارهایش اعمال نماید. جمهوری اسلامی ایران از زمان تحقق، مورد تحریم های یک جانبه ایالات متحده و کشورهای غربی قرارگرفته و در طی بیش از سی سال به مرور و در فرآیندی پلکانی و تدریجی هم اکنون در سخت ترین و جامع ترین تحریم نظام بین الملل واقع شده است. در این مطالعه با تحلیل مبانی و گفتمان حاکم بر این تحریم ها که «نظم عمومی» جمهوری اسلامی را هدف قرار داده، به طرح اقدامات برون رفت از این اقدام ضد حقوقی و تبدیل آن به یک فرصت خواهیم پرداخت
خلاصه ماشینی:
«نکته قابل تأمل این است که اگر دکترین مهار عراق در زمان صدام حسین ، مبتنی بر بهره برداری ابزاری از گفتمان مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی بود ولی در دکترین مهار ایران به صورت توأمان از هر سه گفتمان غالب روابط بین الملل برای تضعیف نظام یا تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران استفاده می شود.
این خواست در درجه اول موضوع اقدامات خصومت آمیز غیر نظامی از جمله مداخله در امور ایران ، حمایت از گروه های تروریستی ، اختصاص اعتبارات هنگفت در جهت تضعیف بنیان های اجتماعی - فرهنگی ملت ایران و از همه بارزتر تحریم را فراهم می کند و در درجه دوم بطور مکرر «گزینه حمله نظامی » را طبیعی کرده و در جهان ظاهرا متمدن بعد از حاکمیت منشور و بر خلاف نص ماده (١) و (٥٥)، تهدید به حمله را «گفتمان سازی » می کند.
در واقع تحریم ها عنصر کارآمدی علیه نظم حاکم بر جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده و به این ترتیب علیه یک ضلع از مشروعیت (عملی ) آن هم به طور ویژه به نحوی که ٩١ خواست عمومی را ناگزیر از تغییر ناشی از فشار نماید طراحی شده است .
این بلوک اگر چه هم اکنون به عنوان بلوک سوم شناخته می شود ولی از اولین و اصلی ترین بلوک ها محسوب می گردد تا جایی که ایالات متحده آمریکا بر خلاف اصول منشور سازمان ملل متحد و قواعد حقوق بین الملل ، اقدام به نقض «مصونیت دولت ایران » توسط دادگاه های ملی خود شده است .