چکیده:
تمامی خردمندان و شیفتگان امام علی7 تلاش می کنند تا به گنجینه شخصیت ایشان راه یافته، به اندازه قطره ای از دریا کسب معرفت نمایند ؛ چه می شود که او هم بسیار بخشنده و آسمان سخاوت است، هم حسابگر و عادل. هم قاطع و جدی و هم اهل تسامح و تساهل و مداراست، گاهی جهادگر، غیور و انقلابی و گاهی ساکت و مصلحت اندیش ... به ظهور رساندن این اوصاف اضداد، مایه شگفتی پیرامون آن شخصیت ناشناخته شده است که در این مقاله ضمن اشاره به ده نمونه از این جلوه های متضاد، اثبات می گردد که ملاک، در رفتارهای امیر المومنین7 تنها اطاعت و رضایت حق تعالی بوده و او که مظهر اسمای حسنای الهی است، هر بار به یک گونه تجلی نموده است.
All the lovers and devotees of Imam ‘Alī (A.S.) try to find their way into the repertoire of his personality، wherein to acquire as much knowledge (ma‘rifa) as a drop from a sea. How come he is generous and big-hearted، and at the same time calculating and equitable; sometimes he is very serious and decisive، and sometimes tolerant and easygoing; sometimes combative، zealous، and revolutionary and sometimes quiet and prudent? Manifesting these attributes has given rise to questions and doubts concerning his unknown personality. Touching upon ten examples of these contradictory manifestations، it will be proved in this article that the criterion in the Imam’s (A.S.) conducts has merely been for obeying God and seeking His pleasure; and that، being a manifestation of the most Beautiful Names of God، he has at different times had a different manifestation.
خلاصه ماشینی:
به عنوان مثال «کمال غیرت» و «نهایت حلم» هر دو از صفات پسندیده و والای انسانی است، اما معمولا بسته به روحیات و خلق و خو و احساسات و هیجانات، هر انسانی به سوی یکی از این دو صفت خاص گرایش پیدا میکند و جمع این دو با هم به نوعی ناسازگار است؛ چرا که مقتضای غیرت، واکنش، ابراز شجاعت، قدرت و خشم زودرس است، در حالی که حلم به معنای حفظ نفس از هر گونه هیجان است، به طوری که یک حالت سکون و طمأنینه و صبر در برابر ناملایمات به انسان دست میدهد و او بهرغم داشتن قدرت انتقام و کیفر، آرامش خود را حفظ کرده، کظم غیظ مینماید.
ایشان ضمن توبیخ و نکوهش مردم (به سبب عدم پشتیبانی و همکاری برای جنگ علیه ستمکاری چون معاویه) حادثه حمله وحشیانه معاویه به شهر انبار را یادآور میشود و از اینکه دشمن بر یک زن کافر غیر مسلمان، داخل شده و خلخال و دستبند و گردنبندها و گوشواره را از او ربوده و آن زن بی دفاع بوده است، بی تابی کرده و ناله سر میدهد و شکوه میکند که اگر مرد مسلمانی از شنیدن این واقعه از حزن و اندوه بمیرد بر او ملامت نیست، بلکه نزد حضرت به مردن هم سزاوار است .