چکیده:
پیچیدگیهای جامعه موجب شده که عمل به ظاهر برخی از احکام شریعت میّسر نباشد، بلکه عمل به ظاهر احکام، کارآیی و کارآمدی فقه در گستره اداره نظام سیاسی را زیر سوال ببرد، از این روی فقیهان در راستای بازخوانی آموزههای شریعت، مولفه مصلحت را مد نظر قرار دادهاند؛ اما استفاده از مصلحت در مکاتب مادّی در ذیل استفاده ابزاری از این عنصر جای گرفته و استفاده نابجا از آن در فقه برخی نحلهها، به دور شدن از اهداف و غایات دین منجر شده و دین را از محتوای خود تهی کرده است، از این رو تعیین ضوابط و ملاکهایی به جهت استفاده از عنصر مصلحت در فقه شیعه، ضروری مینماید. ضوابطی که میتواند برای استفاده مطلوب از مصلحت در ذیل ملاکهای برآمده از آموزههای شریعت، در فقه شیعه مورد استفاده قرار گیرد، قابلیت قرار گرفتن در ذیل سه گونه ضابطه است: از یک سو، ضوابطی در استفاده واژگانی از مصلحت در گستره لغت و اصطلاح مورد عنایت قرار میگیرد که مطابق آن، واژه مصلحت، امری دربردارنده منافع مادی و معنوی پایدار، همراه با عناصری چون سعادت و حکمت و دوراندیشی است. در سوی دیگر، مصلحت دارای معیارهای اساسی در فقه شیعه است که از آن میان میتوان به اموری چون «عدم مخالفت با شریعت و غایات آن» و «ترجیح اهم بر مهم» به خصوص در عرصه نظام سیاسی اشاره کرد؛ لکن از دیگر سو، چون ضابطه «ترجیح اهم بر مهم»، ویژگی کلّی داشته، لذا باید به ضوابطی جزئیتری اشاره کرد که بتواند در عرصه سیاست و نظام سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد؛ ضوابطی مانند «زمان شناسی و مکان شناسی دقیق»، «دوراندیشی و همه جانبه نگری»، «غایت مداری»، «تقدیم جامعه بر فرد»، «خبرویت و مشورت» و «الزام به مشورت از سوی حاکم» در ذیل ضوابط جزئیتر مصلحت که عمدهترین کاربرد آن در عرصه نظام سیاسی است، قابل ارزیابی است.
خلاصه ماشینی:
"این امر موجب شده است که استنباط مباحث فقه در عصر حاضر و در حوزه فقه نظام سیاسی و اجتماعی با استنباط همان مسائل در حوزه فقه فردی، متمایز گردد و فقاهت و اجتهاد در عصر حاضر با پیچیدگیهایی همراه شود، زیرا فقیهان از یک سو میباید آرا و دیدگاههای خویش را به ادله موجود در آموزههای شریعت مستند سازند، و از سوی دیگر پیچیدگیهای جامعه موجب شده است عمل به ظاهر برخی از این احکام میسور نباشد، بلکه کارآمدی و کارآیی فقه شیعه را در اداره کامل همه شئونات جامعه با تردید و ابهام مواجه سازد و به تعطیل برخی امور لازم منجر شود و جامعیت و دوام فقه شیعه تا روز قیامت را به زیر سؤال ببرد؛ از این رو فقیهان جامعنگر و دوراندیشی مانند امام خمینی، در فرآیند چالش میان آرمان(استناد همه امور زندگی و جامعه به ظواهر شریعت) و واقعیت(عدم امکان این استناد، عدم کارآیی و کارآمدی فقه و اتهام به ناتوانی اداره صحیح امور جامعه)، بازخوانی آموزههای شریعت را مد نظر قرار داده و مؤلفه ای مانند مصلحت که سابقه دیرپایی در فقه شیعه دارد، نقش زمان و مکان در اجتهاد، شناخت صحیح موضوعات و پدیدههای نوین و اطلاع از سیاستهای خرد و کلان جهانی را مورد عنایت قرار دادهاند."