چکیده:
در این نوشتار به معانی آزادی همچون آزادی فلسفی، روان شناسی فلسفی (اختیار)، روان شناسی تربیت (آزادی متربی)، وارستگی اخلاقی، و آزادی حقوقی اشاره می شود، سپس مصادیق آزادی مانند آزادی اندیشه، بیان، قلم، اعمال قدرت و مالکیت، درونی و بیرونی و مادی و معنوی بیان می شود.
در ادامه مبانی آزادی مثل خدامحوری و انسان محوری مطرح و در پایان تفاوت های اساسی آزادی از منظر اسلام و لیبرالیسم بیان می شود.
خلاصه ماشینی:
اين نوع آزادي از نظر اسلام صحيح است، چون اساس همه اديان و تكاليف انسان همين اختيار و آزادي است و اگر مجبور باشد، معنا ندارد كه شارع به او بگويد فلان کار را بكن يا نكن، و ثواب و عقاب براي آن قرار دهد.
محصول ديگر اين آزادي «سكولاريزم» بود، يعني دين از محيط زندگي انسان جداست؛ چرا كه بر اساس اين اصل، قانون تعيين كننده اراده مردم است و هيچ اصل ثابتي در قانون وجود ندارد و دين نميتواند قانون را نفي كند.
اين معناي آزادي در بخشي كه نفي تسلط از همه (حتي خدا) ميكند و لوازمي مثل سكولاريزم و ليبراليسم اقتصادي را در پي دارد، مورد پذيرش اسلام نيست، چرا كه انسان مسلمان خود را عبد خدا، مملوك او و تابع اراده تشريعياش ميداند (معناي اول آزادي)، لذا يك انسان مسلمان بايد قبل از هر چيز تابع قانون شريعت باشد و در هر قلمروي كه خدا اجازه داده، ميتواند به ميل خود رفتار كند و قانوني وضع كند كه با قوانين الهي مغاير نباشد؛ به عبارت ديگر انسان مسلمان آزاد است، اما به معناي چهارم (وارستگي اخلاقي) يعني از قيد هواي نفس خود آزاد است؛ اما بنده خدا و تابع دستورات اوست، پس هنگامي كه خدا دستور ميدهد از انسان ديگري (مثل پيامبر) اطاعت كنيد، اطاعت او واجب ميشود.
اين نوع از آزادي مورد قبول اسلام است و آن را به گونه حداكثري ميپذيرد، يعني در اسلام هر قيدي كه مانع كمال است، برطرف و من واقعي انسان (روح) آزاد ميشود.