چکیده:
ادبیــات مقاومــت ، شــاخه ای از ادبیــات تعهــد والتــزام اســت کــه تحــت تــاثیر شــرایطی چــون اختنــاق، اســتبداد داخلــی ، نبــود آزادی هــای فــردی و اجتمــاعی و... شــکل مــی گیــرد. در جهــان عــرب نیــز، بــا توجــه بــه اوضــاع سیاســی و اجتمــاعی عـربهـا کـه آمــاج انـواع ظلـم هــا وفـشارها بـوده اسـت ، ایــن نـوع ادبیـات جایگــاه ویـژه ای یافتـه اسـت . مقاومـت و پایـداری مـردم عـراق نیـز در ایـن میـان، بـسیار قابـل توجــه اســت و بــه خــوبی در آثــار شــاعران و نویــسندگان عراقــی نمــود دارد. از جملـه شـاعرانی کـه از نزدیـک، شـاهد ظلـم ، اسـتبداد و اسـتعمار بـوده، احمـد صـافی نجفــی اســت . مــی تــوان در آثــار و ســروده هــای صــافی ، نمونــه هــایی از ادبیــات مقاومــت را دیــد. پــرداختن بــه مــسئلة فلــسطین ، اوضــاع سیاســی واجتمــاعی داخــل عـراق و همچنـین اسـتعمار و سیاسـت هـای سـلطه گرایانـة غـرب از جملـه بـن مایـه هـای ادبیات مقاومت مردم عراق است که احمد صافی نجفی به آن پرداخته است .
خلاصه ماشینی:
( شــکری، ١٩٧٩: ١١-١٠) ادبیــات مقاومــت ، مقابلــه بــا همــة اشــکال اســتعمار و ظلــم اســت کــه در آن، ســخن در جایگــاه ســلاح و تفنــگ قرار می گیـرد و ایـن در حـالی اسـت کـه تـأثیر سـلاح وتفنـگ محـدود بـه عرصـة جنـگ است ؛ اما تأثیر سخن ادبیات مقاومت ، پیوسته ادامه دارد.
(کاکائی ، ١٣٨٠: ١٤-١٣) در جهــان عــرب نیــز بــا توجــه بــه اوضــاع اجتمــاعی وسیاســی عــرب هــا در ســدة گذشـته کـه آمـاج انـواع ظلـم هـا و فـشارها چـه داخلـی و چـه خـارجی بـوده اسـت ، ایـن نــوع ادبیــات (پایــداری) جایگــاه ویــژه ای یافتــه اســت .
از نمونـه هـای بــسیار آشــنا در ادبیــات، شــعر مقاومــت فلــسطین اســت ؛ امــا در کنــار مــسئلة فلــسطین کــه بــسیاری از شــاعران و نویــسندگان عــرب بــه آن پرداختــه انــد، مقاومــت وپایــداری مــردم عــراق نیــز بــسیار قابــل توجــه اســت و ایــن را بخــوبی مــی تــوان در آثــار شــاعران و نویــسندگان عراقــی کــه خــود از نزدیــک شــاهد ظلـم ، اســتعمار و اســتبداد داخلــی بــودهانــد، ملاحظــه نمــود.
جهـان، چـون دریـایی اسـت ، زمـانی کـه امـواج آن بـا هـم برخـورد کند و دریا طوفانی شود، فقط کشتی های سست پیکر در هم شکسته خواهند شد» صــافی ، معتقــد اســت کــه در برابــر ایــن فتنــه هــا و ظلــم و ســتمی کــه در کــشورش وجــود دارد، بایــد گــوهر و سرشــت مــردم از جــنس المــاس باشــد، قــوی و محکــم ؛ آنســان کـه شـعله هـای آتـش ایـن فتنـه هـا نتوانـد آن را ذوب کنـد و از بـین ببـرد.