چکیده:
امروزه اندیشمندان بسیاری از انسان به مثابه کنش گر اجتماعی یاد می کنند. این اندیشمندان برآنند که تمامیت و کمال هر فرد انسانی و سرانجام انسانیت به طور کلی نه با اعمال فردی و در تامل انتزاعی افراد مجزا، بلکه به واسطه مشارکت های مسولانه ای تحقق می پذیرد که هر عضو اجتماع در تعامل با جهان و سایر افراد انجام می دهد. در نظر این اندیشمندان انسان نه سوژه فردی بلکه سوژه اجتماعی است. این مقاله سعی در تبیین مبانی نظری این رویکرد به انسان دارد. به این منظور نحوه بروز و تکون این ایده در یکی از بنیادی ترین خاستگاه هایش، اندیشه هگل، به تصویر کشیده می شود. در این تصویر هگل ضمن نقد تصور گذشتگان خود از هویت انسانی به مثابه سوژه فردی، از آن به مثابه سوژه اجتماعی یاد می کند. نقد و بررسی این تفکر به خصوص می تواند مورد توجه آن دسته از سنن فکری قرار گیرد که بسیار بیش از اشتغال به مسائل اجتماعی به دنبال پی ریزی نظام های اندیشه ای هستند که ساختار و محتوای خود را در انزوای ذهن فردی دارا باشد
خلاصه ماشینی:
"ﻟﺬا او در ﻣﻨﻄـﻖ از وﺟـﻮد ﺑﺴـﻴﻂ ﺷـﺮوع ﺑـﻪ ﺳـﺨﻦ ﻣـﻲﻛﻨـﺪ و در ﭘﺪﻳﺪارﺷﻨﺎﺳﻲ از ﺳﻮژهای ﻛﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺣﻴﺎﺗﺶ ﺣﺮﻛﺖ دارد: ﻳﻌﻨﻲ او ﺑﻨـﺎی ﺧـﻮﻳﺶ را در آن ﻛﻢﺗﺮﻳﻦ ﺣﺪی ﻣﻲﻧﻬﺪ ﻛﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮر اﺳﺖ، اﻣﺎ در ﻣﻮرد دﻳﺎﻟﻜﺘﻴﻚ ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ؛ آﻳـﺎ دﻳﺎﻟﻜﺘﻴﻚ روش ﻳﺎ ﺷﻴﻮهای اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﮕﻞ آن را ﺧﺎرج از اﺑﮋة ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪاش ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﻲ آن ﻓﺮض ﻣﻲﮔﻴﺮد؛ درواﻗﻊ دﻳﺎﻟﻜﺘﻴﻚ ﻧﻴﺰ روﺷﻲ ﺑﻴﺮوﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ روح و ﺻـﻮرت روﻧـﺪ ﻣﺤﺘﻮاﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻴﻠﺴﻮف آن را در اﻧﺘﻬﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺻـﻮرت ﻗﻮاﻋـﺪ و دﺳـﺘﻮرات راﻫﻨﻤـﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺠﺮﻳﺪ و اراﺋﻪ ﻣﻲدﻫﺪ (951-551 :5002 , .
)Burbidge ﻏﺮبﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﻨﻴﺎدی، ﺳﺎل ﭼﻬﺎرم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 2931 اﻣﻴﺪرﺿﺎ ﺟﺎﻧﺒﺎز و اﺣﻤﺪ ﻋﻠﻲاﻛﺒﺮ ﻣﺴﮕﺮی 53 در ﻧﺘﻴﺠﺔ واﻗﻌﻲ داﻧﺴﺘﻦ ﻛﻞ ﺑﻪﻣﺜﺎﺑﺔ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻋﻘﻞ و ﻧﻔﻲ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺛﻨﻮﻳﺘﻲ ﻣﻴـﺎن ذﻫﻦ و ﻋﻴﻦ، ﻳﻌﻨﻲ اﻳﺪﺋﺎﻟﻴﺴﻢ ﻣﻄﻠﻖ، ﻋﺎﻟﻢ اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﻤﺎن ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺣﻴﺎت ﻣﻲﺷﻮد ﻛـﻪ در ﺟﺮﻳـﺎن ﻧﻴﻞ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺧﻮد در زﺑﺎن ﺗﺠﻠﻲ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ.
درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ اﻳﻦ ﺧﺮد اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑـﺎ ﻣﻜـﺮ ﺧـﻮﻳﺶ از ﻋﻼﻳـﻖ اﻓـﺮاد ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻖ ﺧﻮد ﺳﻮد ﻣﻲﺑﺮد، اﻣﺎ ﻋﻼﻳﻖ اﻓﺮاد ﻧﻴﺰ »ﺑﻲﻧﻬﺎﻳـﺖ ﺣـﻖ ارﺿـﺎ ﺷـﺪن« ( ,Hegel ﻏﺮبﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﻨﻴﺎدی، ﺳﺎل ﭼﻬﺎرم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 2931 83 ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﺳﻮژة اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در اﻧﺪﻳﺸﺔ ﻫﮕﻞ 6 3 :8891) دارﻧﺪ.
ﻫﮕﻞ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ اﻧﺴﺎن ﻧﻪ آن ﻓﺎﻋﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎی ﻓﺮدی اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻣـﺮ ﺷـﻨﺎﺧﺖ ﺑـﻪ ﻛﻨـﺎری ﻏﺮبﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﻨﻴﺎدی، ﺳﺎل ﭼﻬﺎرم، ﺷﻤﺎرة اول، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 2931 04 ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﺳﻮژة اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در اﻧﺪﻳﺸﺔ ﻫﮕﻞ ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﺑﻪ ﻧﺤﻮی اﻧﺘﺰاﻋﻲ ﺑﻪ اﺷﻴﺎ و اﻋﻴﺎن ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﺧﻮد در ﺟﻬﺎن اﻃـﺮاﻓﺶ رﺟـﻮع ﻛﻨـﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﭼﻮﻧﺎن ﻣﻮﺟﻮدی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ و واﻗﻌﻴﺖ دﺳﺖﻳﺎﺑﺪ."